downwards


معنی: پایین، رو به پایین
معانی دیگر: بزیر، بطرف پائین

جمله های نمونه

1. The road slopes gently downwards for a mile or two.
[ترجمه گوگل]جاده برای یک یا دو مایل به آرامی به سمت پایین شیب دارد
[ترجمه ترگمان]دامنه های جاده ای که به آرامی پایین می رفت تا یک یا دو میل به پایین سرازیر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Benedict pointed downwards again with his stick.
[ترجمه گوگل]بندیکت دوباره با چوبش به سمت پایین اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]بندیکتوس دوباره با عصایش به پایین اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He lay face downwards on his bed.
[ترجمه گوگل]با صورت رو به پایین روی تختش دراز کشید
[ترجمه ترگمان]صورتش را روی تخت دراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She climbed downwards to a lower branch of the tree.
[ترجمه گوگل]او به سمت پایین به شاخه پایینی درخت رفت
[ترجمه ترگمان]از شاخه پایین درخت بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Man struggles upwards; water flows downwards.
[ترجمه گوگل]انسان به سمت بالا مبارزه می کند; آب به سمت پایین جریان می یابد
[ترجمه ترگمان]انسان به سمت بالا تقلا می کند؛ آب رو به پایین جریان می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hold out your hands with your palms facing downwards.
[ترجمه گوگل]دست های خود را طوری دراز کنید که کف دست ها رو به پایین باشد
[ترجمه ترگمان]دسته ات رو با کف دستت بگیر که رو به پایین قرار داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She placed the cards face downwards on the table.
[ترجمه گوگل]او کارت ها را رو به پایین روی میز گذاشت
[ترجمه ترگمان]صورت کارت ها را روی میز گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The garden sloped gently downwards to the river.
[ترجمه گوگل]باغ به آرامی به سمت رودخانه شیب داشت
[ترجمه ترگمان]باغ به آرامی به طرف رودخانه شیب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He fell face downwards in the sand.
[ترجمه گوگل]با صورت به پایین در شن ها افتاد
[ترجمه ترگمان]او در شن به صورت پایین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. House prices will continue to spiral downwards.
[ترجمه گوگل]قیمت مسکن به روند نزولی خود ادامه خواهد داد
[ترجمه ترگمان]قیمت خانه به شکل مارپیچ پایین خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was lying face downwards on the grass.
[ترجمه گوگل]او با صورت رو به پایین روی چمن ها دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]روی علف ها دراز کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With one wing damaged, the model airplane spiralled downwards.
[ترجمه گوگل]در حالی که یک بال آن آسیب دیده بود، هواپیمای مدل به سمت پایین حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]با یک بال آسیب دیده، هواپیمای مدل پایین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The value of the pound swung downwards.
[ترجمه گوگل]ارزش پوند به سمت پایین حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]ارزش of به پایین تاب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The body was lying face downwards .
[ترجمه گوگل]بدن به صورت رو به پایین افتاده بود
[ترجمه ترگمان]جسد بیمار روی زمین افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پایین (قید)
low, below, beneath, underneath, down, downward, downwards

رو به پایین (قید)
downwards, facedown

تخصصی

[ریاضیات] به پایین به طرف پایین

انگلیسی به انگلیسی

• in a downward direction

پیشنهاد کاربران

رو به پایین_به طرف پایین
از نسلی به نسل بعد
سرازیری
سرازیر
نزولی
به طرف پایین

بپرس