downturn

/ˈdaʊnˌtərn//ˈdaʊntɜːn/

معنی: کاهش، نزول، سیرنزولی، سیر بطرف پایین، رکود اقتصادی
معانی دیگر: کسادی، فروگرایی، فرو روند

جمله های نمونه

1. a business downturn
کسادی اقتصادی

2. The building industry is experiencing a severe downturn in its workload.
[ترجمه گوگل]صنعت ساختمان در حال تجربه رکود شدید در حجم کاری خود است
[ترجمه ترگمان]صنعت ساختمان سازی در حال حاضر شاهد افت شدید حجم کاری خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The latest downturn in sales shows just what a fickle business this is.
[ترجمه گوگل]آخرین رکود در فروش نشان می دهد که این یک تجارت بی ثبات است
[ترجمه ترگمان]آخرین رکود در فروش نشان می دهد که این چه کسب وکار fickle است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was a downturn in interest rates this week.
[ترجمه گوگل]در این هفته نرخ بهره کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]این هفته یک رکود اقتصادی در نرخ های بهره وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Trading has been adversely affected by the downturn in consumer spending.
[ترجمه گوگل]تجارت تحت تأثیر رکود مخارج مصرف کننده قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]تجارت به طور معکوس تحت تاثیر رکود هزینه های مصرف کنندگان قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. America's current economic downturn is markedly different from previous recessions.
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی فعلی آمریکا به طور قابل توجهی با رکودهای قبلی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی کنونی آمریکا به طور قابل توجهی با رکود قبلی تفاوت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The downturn in business has resulted in many retrenchments.
[ترجمه گوگل]رکود در تجارت منجر به تعدیل تعداد زیادی شده است
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی منجر به retrenchments بسیاری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is evidence of a downturn in the housing market.
[ترجمه گوگل]شواهدی از رکود در بازار مسکن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]شواهدی دال بر رکود بازار مسکن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Most analysts are forecasting a further downturn in the market.
[ترجمه گوگل]اکثر تحلیلگران رکود بیشتر در بازار را پیش بینی می کنند
[ترجمه ترگمان]اکثر تحلیلگران پیش بینی می کنند که رکود بیشتری در بازار ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The 1990 s witnessed a sharp downturn in the party's fortunes.
[ترجمه گوگل]دهه 1990 شاهد رکود شدید در ثروت حزب بود
[ترجمه ترگمان]دهه ۱۹۹۰ شاهد رکود اقتصادی شدیدی در سرنوشت این حزب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They predicted a severe economic downturn.
[ترجمه گوگل]آنها رکود شدید اقتصادی را پیش بینی کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها رکود اقتصادی شدیدی را پیش بینی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Many economists believe the worst of the economic downturn is past.
[ترجمه گوگل]بسیاری از اقتصاددانان بر این باورند که بدترین رکود اقتصادی گذشته است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که بدترین رکود اقتصادی گذشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The economic downturn has meant 10 000 redundancies in the North-East.
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی به معنای 10000 اخراج در شمال شرق بوده است
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی به معنای ۱۰۰۰۰ redundancies در شمال شرقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This was blamed in a general downturn in the market.
[ترجمه گوگل]دلیل این امر رکود عمومی در بازار بود
[ترجمه ترگمان]این مساله در رکود عمومی در بازار مقصر شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But then he took a sudden downturn and slipped into a coma.
[ترجمه گوگل]اما پس از آن او یک نزول ناگهانی گرفت و به کما رفت
[ترجمه ترگمان]اما بعدش یه رکود ناگهانی برداشت و به کما رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاهش (اسم)
decrease, abatement, reduction, decline, decrement, diminution, disparagement, detraction, rebate, wastage, devaluation, downturn, subtraction

نزول (اسم)
discount, devolution, fall, descent, downturn, fall-off

سیرنزولی (اسم)
downturn, downtrend

سیر بطرف پایین (اسم)
downturn, downtrend

رکود اقتصادی (اسم)
downturn

انگلیسی به انگلیسی

• downtrend, downward tendency (especially in economy or business)
if there is a downturn in something such as a country's economy, it becomes worse or less successful.

پیشنهاد کاربران

1. Downturn ( رکود اقتصادی )
: Downturn refers to a general decline in economic activity, typically characterized by reduced consumer spending and production.
رکود اقتصادی به کاهش کلی فعالیت های اقتصادی اشاره دارد که معمولاً با کاهش مصرف و تولید همراه است.
...
[مشاهده متن کامل]

The downturn in the housing market has affected many industries.
2. Recession ( رکود )
Recession is a period of temporary economic decline during which trade and industrial activity are reduced, generally identified by a fall in GDP for two consecutive quarters.
رکود دوره ای از کاهش موقت اقتصادی است که طی آن تجارت و فعالیت های صنعتی کاهش می یابد و معمولاً با کاهش GDP در دو فصل متوالی شناسایی می شود.
The country experienced a recession for two consecutive quarters.
3. Depression ( کسادی )
Depression is a severe and prolonged downturn in economic activity, often lasting several years, characterized by significant declines in GDP, high unemployment, and widespread business failures.
کسادی یک دوره کاهش شدید و طولانی مدت در فعالیت های اقتصادی است که اغلب چندین سال طول می کشد و با کاهش شدید GDP، بیکاری بالا و ورشکستگی گسترده شرکت ها همراه است.
The Great Depression of the 1930s is a classic example of an economic depression.
4. Stagnation ( رکود )
Stagnation is a prolonged period of slow economic growth, often accompanied by high unemployment, without significant economic expansion or contraction.
رکود دوره طولانی از رشد اقتصادی کند است که اغلب با بیکاری بالا همراه است، بدون افزایش یا کاهش قابل توجهی در اقتصاد.
The country’s economy has been in a state of stagnation for the past decade.

رکود اقتصادی
۱. کاهش. افت. تنزل ۲. رکود. کسادی
مثال:
During an economic downturn, he had experienced serious financial difficulties,
در طول یک رکود اقتصادی، او مشکلات مالی جدی را تجربه کرده بود.
downturn = recession = economic decline
رکوداقتصادی که کمتر از 6 ماه به طول می انجامد، recession می نامند.
رکودی ( یا کسادی ) که چند سال به طول می انجامد، depression نامیده می شود.
رکود تورمی ( نرخ تورم بالا نرخ بیکاری بالا ) هم stagnation نامیده می شود.
کپی از Adel chain
Recession:رکود، رکود اقتصادی
Economists forecast that there would be a recession
downturn ( اقتصاد )
واژه مصوب: فروگرد
تعریف: اُفت فعالیت های اقتصادی و کسب وکار
رَوَندِ کاهشی/پایین رو/فروگرا
دُورِ پایین رو/کاهشی
گذار کاهشی/پایین رو/فروگرا
اُفت ، فرو رفت
کاهش کم شدن
کسادی
رکود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس