downtrend

/ˈdaʊnˌtrend//ˈdaʊnˌtrend/

معنی: سیرنزولی، سیر بطرف پایین
معانی دیگر: downturn : سیرنزولی

جمله های نمونه

1. There was a gradual downtrend in the price of grain.
[ترجمه گوگل]روند نزولی تدریجی در قیمت غلات وجود داشت
[ترجمه ترگمان]یک روند نزولی تدریجی در قیمت گندم وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The resulting downtrend is not as dynamic as the two preceding moves, with alternating Impulse buy and sell signals.
[ترجمه گوگل]روند نزولی حاصل به اندازه دو حرکت قبلی پویا نیست، با سیگنال‌های خرید و فروش ایمپالس متناوب
[ترجمه ترگمان]روند نزولی منتج به اندازه دو حرکت قبلی، با خرید و فروش سیگنال های متناوب به اندازه دو حرکت قبلی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If you anticipate a drawn - out downtrend, it is better to sell short the underlying security.
[ترجمه گوگل]اگر روند نزولی را پیش‌بینی می‌کنید، بهتر است اوراق بهادار زیربنایی را کوتاه بفروشید
[ترجمه ترگمان]اگر یک روند نزولی مداوم را پیش بینی کنید، بهتر است امنیت زیربنایی را به فروش برسانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Organochrorinated pesticides residues(66 DDT) maintained downtrend and organophosphorus pesticides residues met the national associated criteria except methyl parathion in cereals.
[ترجمه گوگل]بقایای آفت‌کش‌های ارگانوکروینه شده (66 DDT) روند نزولی را حفظ کردند و بقایای آفت‌کش‌های آلی فسفره با معیارهای ملی مرتبط به جز متیل پاراتیون در غلات مطابقت داشتند
[ترجمه ترگمان]باقی مانده آفت کش ها (۶۶ DDT)همچنان روند نزولی و organophosphorus آفت کش ها را حفظ کردند و باقی مانده آفت کش ها، با معیارهای مرتبط با هم به جز متیل parathion در غلات آشنا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The whole ecological benefit shows downtrend, especially the area of nutrient waterhead and water and soil benefit in forest get large, and on the contrary the forest area lessens.
[ترجمه گوگل]کل مزیت اکولوژیکی روند نزولی را نشان می دهد، به خصوص مساحت سرآب مغذی و بهره آب و خاک در جنگل زیاد می شود و برعکس مساحت جنگل کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]کل سود اکولوژیکی، روند نزولی را نشان می دهد، به خصوص سطح مواد مغذی و استفاده از آب و خاک در جنگل بزرگ می شوند و در مقابل، منطقه جنگلی کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The increase slowed to 0. 4 percent, possibly indicating the start of a downtrend.
[ترجمه گوگل]این افزایش به 0 4 درصد کاهش یافت که احتمالاً نشان دهنده شروع یک روند نزولی است
[ترجمه ترگمان]این افزایش به ۰ کاهش یافت ۴ درصد، احتمالا نشان دهنده شروع یک روند نزولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The CCI indicator is very close to a bullish breakout point at this downtrend line. A counter-trend rally could be near.
[ترجمه گوگل]شاخص CCI در این خط روند نزولی به نقطه شکست صعودی بسیار نزدیک است یک تجمع ضد روند ممکن است نزدیک باشد
[ترجمه ترگمان]شاخص اتاق بازرگانی و اتاق بسیار نزدیک به نقطه شکست صعودی در این خط روند نزولی است یک گردهمایی با گرایش ضد گرایشی ممکن است نزدیک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A move above trend line 2 will develop another small rally, followed by a new downtrend.
[ترجمه گوگل]حرکت بالاتر از خط روند 2، یک رالی کوچک دیگر را ایجاد می کند و به دنبال آن یک روند نزولی جدید ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]حرکت بالاتر از خط روند ۲ یک تظاهرات کوچک دیگر را توسعه خواهد داد و پس از آن یک روند نزولی جدید ایجاد خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This scenario will prove out a continuation of a downtrend.
[ترجمه گوگل]این سناریو ادامه روند نزولی را ثابت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این سناریو، ادامه روند نزولی را ثابت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The bounce left the U. S. dollar index . DXY up at 7 655 and off 15-mth lows of 7 77 but remains within a well-defined downtrend channel that stretches back to May.
[ترجمه گوگل]جهش شاخص دلار آمریکا را ترک کرد DXY در 7 655 و پایین ترین سطح 15 ماهه 7 77 صعود کرد، اما همچنان در یک کانال روند نزولی کاملاً تعریف شده باقی می ماند که تا ماه می ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]جهش به چپ منجر می شود اس شاخص دلار در ۷ ۶۵۵ و پایین ۱۵ - mth در ۷ ۷۷ بالا رفت، اما در یک روند نزولی روند نزولی باقی می ماند که تا ماه می باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The haze - active protein ( HAP ) is one of the major factors which result in the unstability downtrend. Sentence dictionary
[ترجمه گوگل]پروتئین فعال مه (HAP) یکی از عوامل اصلی است که منجر به روند نزولی ناپایداری می شود فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]پروتیین فعال مه (hap)یکی از عوامل اصلی است که روند نزولی unstability را نتیجه می دهد فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The proportion of resident consumption in final consumption and the proportion of resident consumption in GDP(resident consumption rates) both showed downtrend.
[ترجمه گوگل]نسبت مصرف ساکن در مصرف نهایی و نسبت مصرف ساکن در تولید ناخالص داخلی (نرخ مصرف ساکنین) هر دو روند نزولی را نشان دادند
[ترجمه ترگمان]نسبت مصرف ساکن در مصرف نهایی و نسبت مصرف ساکن در تولید ناخالص داخلی (نرخ مصرف ساکن)هر دو روند نزولی نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But along with micelle ( pink ) mix into quantity increases mortar compressive strength to show downtrend.
[ترجمه گوگل]اما همراه با میسل (صورتی) مخلوط به مقدار، مقاومت فشاری ملات را برای نشان دادن روند نزولی افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]اما ترکیب میسل (صورتی)به مقدار زیادی افزایش یافت تا روند نزولی خود را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The results show that when increasing the wheel load, drawbar pull accordingly increase and the tractive efficiency show downtrend before uptrend.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که هنگام افزایش بار چرخ، کشش میله کششی بر این اساس افزایش می‌یابد و راندمان کششی روند نزولی را قبل از روند صعودی نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که هنگام افزایش بار فرمان، میل بکسل افزایش یافته و بازدهی کششی پیش از uptrend نزولی نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The results showed that the cost of wheat production increased continuously, while the net profit and cost profit percentage showed the downtrend in Hebei Province from 1995 to 200
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که هزینه تولید گندم به طور مداوم افزایش یافته است، در حالی که سود خالص و درصد سود هزینه نشان دهنده روند نزولی در استان هبی از سال 1995 تا 200 است
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که هزینه تولید گندم به طور مداوم افزایش می یابد در حالی که درصد سود خالص و درصد سود خالص نزولی در استان Hebei از ۱۹۹۵ تا ۲۰۰ نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سیرنزولی (اسم)
downturn, downtrend

سیر بطرف پایین (اسم)
downturn, downtrend

انگلیسی به انگلیسی

• downward tendency (especially in economy or business)

پیشنهاد کاربران

( بازارهای مالی )
روند نزولی، روند کاهشی.
مترادف:bearish trend/bear trend

بپرس