downsizing

/ˈdaʊnˌsaɪzɪŋ//ˈdaʊnsaɪzɪŋ/

جمله های نمونه

1. American manufacturing organizations have been downsizing their factories.
[ترجمه محمد حیدری] شرکتهای تولید کننده آمریکایی در حال کاهش کارخانجات خودشان بوده اند.
|
[ترجمه گوگل]سازمان های تولیدی آمریکایی تعداد کارخانه های خود را کاهش داده اند
[ترجمه ترگمان]سازمان های تولیدی آمریکایی، factories خود را کاهش داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She wasn't sheded in the bout of downsizing.
[ترجمه محمد حیدری] او در مسابقه رو کم کنی از پا نیفتاد
|
[ترجمه گوگل]او در مبارزه کوچک کردن رها نشد
[ترجمه ترگمان]او در مورد اخراج شدن زیاد سخت نمی گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With downsizing and consolidation all the rage, owners are left with empty spaces and few choices in reusing them.
[ترجمه گوگل]با کوچک سازی و ادغام همه جانبه، صاحبان با فضاهای خالی و انتخاب های کمی در استفاده مجدد از آنها باقی می مانند
[ترجمه ترگمان]با کاهش اندازه و تحکیم تمام خشم، مالکان با فضاهای خالی و انتخاب های کمی در استفاده مجدد از آن ها باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Another year, another downsizing, and this time a monster.
[ترجمه گوگل]یک سال دیگر، یک کاهش دیگر، و این بار یک هیولا
[ترجمه ترگمان]یک سال دیگر، کوچک شدن، و این بار هیولا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By preaching the merits of downsizing, they have provided bosses with arguments for measures that tough economic times have required anyway.
[ترجمه گوگل]آنها با موعظه شایستگی کوچک سازی، استدلال هایی را برای کارفرمایان ارائه کرده اند تا اقداماتی را انجام دهند که به هر حال دوران سخت اقتصادی مستلزم آن بوده است
[ترجمه ترگمان]با موعظه مزایای کاهش اندازه، آن ها bosses را برای اقداماتی که زمان های دشوار اقتصادی به هر حال مورد نیاز است، فراهم کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For devotees of downsizing, the signs are that this could be a vintage year.
[ترجمه گوگل]برای طرفداران کوچک سازی، نشانه ها حاکی از آن است که امسال می تواند یک سال پرنعمت باشد
[ترجمه ترگمان]برای devotees از کوچک سازی، نشانه ها حاکی از این است که این می تواند یک سال vintage باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "Downsizing" simply means that firms are tending to buy smaller computers to do jobs which used to require big ones.
[ترجمه گوگل]"کوچک کردن" به سادگی به این معنی است که شرکت ها تمایل دارند کامپیوترهای کوچکتری را برای انجام کارهایی که قبلا به کارهای بزرگ نیاز داشتند بخرند
[ترجمه ترگمان]\"Downsizing\" به سادگی به این معنی است که شرکت ها در حال تمایل به خرید کامپیوترهای کوچک تر هستند تا کاری را انجام دهند که به نیازهای بزرگ نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Caught in frenzied downsizing, Dan joined the legions of independent consultants.
[ترجمه گوگل]دن که گرفتار کوچک سازی دیوانه وار شد، به لژیون مشاوران مستقل پیوست
[ترجمه ترگمان]دن پس از گرفتار شدن در اندازه خود گروهی از مشاوران مستقل را به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some argue that downsizing is dissolving the glue that has traditionally held companies together, and without which they may never flourish.
[ترجمه گوگل]برخی استدلال می‌کنند که کوچک‌سازی به معنای از بین بردن چسبی است که به‌طور سنتی شرکت‌ها را در کنار هم نگه داشته است و بدون آن ممکن است هرگز شکوفا نشوند
[ترجمه ترگمان]برخی استدلال می کنند که کاهش اندازه the است که به طور سنتی با هم شرکت می کنند و بدون آن هرگز شکوفا نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The downsizing Navy is training fighter pilots elsewhere.
[ترجمه گوگل]نیروی دریایی در حال کاهش است که در جاهای دیگر به آموزش خلبانان جنگنده می پردازد
[ترجمه ترگمان]نیروی دریایی downsizing خلبانان جنگنده را در جاه ای دیگر آموزش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That is part of what downsizing is all about, yet down-sizing is not reflected in official indexes of capacity.
[ترجمه گوگل]این بخشی از کوچک سازی است، اما کاهش اندازه در شاخص های رسمی ظرفیت منعکس نمی شود
[ترجمه ترگمان]این بخشی از آنچه که کاهش اندازه است، در عین حال کاهش اندازه در شاخص های رسمی ظرفیت منعکس نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Downsizing continues apace with radical change thanks to galloping new technology, while the current merger epidemic leads to unpredictable job loss.
[ترجمه گوگل]کوچک سازی به لطف فناوری جدید به سرعت با تغییرات اساسی ادامه می یابد، در حالی که همه گیری ادغام فعلی منجر به از دست دادن شغل غیرقابل پیش بینی می شود
[ترجمه ترگمان]Downsizing به لطف تکنولوژی جدید، به تغییرات اساسی ادامه می دهد، در حالی که اپیدمی جدید ادغام منجر به از دست رفتن کار غیرقابل پیش بینی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Downsizing was the order of the day, and thousands of jobs were lost.
[ترجمه گوگل]تعدیل نیرو امری عادی بود و هزاران شغل از بین رفت
[ترجمه ترگمان]Downsizing نظم و ترتیب روز بود و هزاران شغل از دست رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In an era of government downsizing, Texas is thinking big.
[ترجمه گوگل]در عصر کوچک سازی دولت، تگزاس به فکر بزرگی است
[ترجمه ترگمان]در عصر کاهش اندازه دولت، تگزاس در حال فکر کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. After all, how can you square downsizing with acquiring a smaller carrier with a similar cost base?
[ترجمه گوگل]به هر حال، چگونه می توانید با خرید یک حامل کوچکتر با پایه هزینه مشابه، کوچک سازی را انجام دهید؟
[ترجمه ترگمان]به هر حال، چگونه شما می توانید با کسب یک حامل کوچک تر با یک مبنای هزینه مشابه، اندازه خود را کاهش دهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] کوچک سازی

انگلیسی به انگلیسی

• act of reducing the size of, bringing something down to a smaller scale; lowering expenses, taking various measures to cut costs in order to stabilize the financial situation of a corporation (e.g. manufacturing in smaller amounts, reducing number of employees, etc.)

پیشنهاد کاربران

بازخرید کارمندان
the act of reducing the number of people who work in a company, business, etc. in order to reduce costs

عمل کاهش تعداد افراد شاغل در یک شرکت، تجارت و غیره به منظور کاهش هزینه ها

تعدیل نیرو
کاهشی
رو به کاهش
کوچک سازی
منقبض سازی
redundancy
تعدیل نیرو
تعدیل نیرو
تعدیل ( نیرو )
کوچک کردن یک سازمان باگاهش تعداد نیروهایی که کارمیکنند.

بپرس