downright

/ˈdaʊnˌraɪt//ˈdaʊnraɪt/

معنی: راست، مطلق، خالص، رک، محض، صرفا
معانی دیگر: کاملا، کلا، تماما، به تمام معنا، سراپا، یکسره، روراست، بی شیله و پیله، درست، جانانه، (قدیمی) عمود، راست و سرازیر، ساده

جمله های نمونه

1. a downright answer
پاسخ روراست

2. a downright insult
توهین محض

3. a downright liar
یک دروغگوی تمام عیار

4. i was downright ashamed of the way she acted
از طرز رفتار او کاملا خجل بودم.

5. the sunset was downright lovely
غروب آفتاب واقعا زیبا بود.

6. he was kind but too downright
او مهربان ولی خیلی رک بود.

7. Some of these statements are misleading and some downright mendacious.
[ترجمه گوگل]برخی از این اظهارات گمراه کننده و برخی کاملاً دروغین هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از این بیانیه ها گمراه کننده و برخی mendacious هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The man was downright rude to us.
[ترجمه گوگل]مرد کاملاً با ما بی ادب بود
[ترجمه ترگمان]این مرد حسابی نسبت به ما خشن شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was downright rude to me.
[ترجمه گوگل]او کاملاً با من بی ادب بود
[ترجمه ترگمان]او به من بی ادبی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Jed's just downright lazy.
[ترجمه گوگل]جد کاملا تنبل است
[ترجمه ترگمان]جد \"فقط تنبل واقعیه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The audience gave him a downright hostile reception.
[ترجمه گوگل]تماشاگران از او استقبال خصمانه ای کردند
[ترجمه ترگمان]حضار یک میهمانی کاملا خصمانه به او دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It's a risky idea, if not downright dangerous!
[ترجمه گوگل]این یک ایده خطرناک است، اگر کاملاً خطرناک نباشد!
[ترجمه ترگمان]فکر خطرناکی است، اگر خطرناک نباشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Their statement was a downright inanity.
[ترجمه گوگل]اظهارات آنها یک حماقت مطلق بود
[ترجمه ترگمان]بیانیه آن ها واقعا inanity بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's not just stupid-it's downright dangerous.
[ترجمه گوگل]این فقط احمقانه نیست، بلکه کاملاً خطرناک است
[ترجمه ترگمان]این فقط یک کار احمقانه است - کاملا خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There was suspicion and even downright hatred between them.
[ترجمه گوگل]بین آنها بدگمانی و حتی تنفر آشکار وجود داشت
[ترجمه ترگمان]سوظن و حتی کینه شدیدی نسبت به آنان وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. It's downright ridiculous that the library isn't open on Mondays!
[ترجمه گوگل]این کاملاً مضحک است که کتابخانه دوشنبه ها باز نیست!
[ترجمه ترگمان]این کاملا مسخره است که کتابخانه دوشنبه ها افتتاح نمی شود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راست (صفت)
aboveboard, right, upright, truthful, straight, true, sheer, direct, downright, candid, straightforward, erect

مطلق (صفت)
abstract, absolute, utter, sheer, total, full, independent, unconditional, unconditioned, slick, unlimited, categorical, implicit, downright, arbitrary, despotic, categoric, unrestrained, plenipotentiary, thetic, thetical

خالص (صفت)
absolute, sheer, net, pure, genuine, solid, sincere, downright, heartfelt, veridical, virginal, unmixed, simon-pure, unalloyed, unadulterated

رک (صفت)
straight, frank, downright, stark, straightforward, blunt, outspoken, forthright, point-blank, straight-out

محض (صفت)
sheer, pure, strict, only, downright, mere

صرفا (قید)
alone, only, downright

انگلیسی به انگلیسی

• straightforward, direct; absolute
straightforwardly, directly; absolutely
you use downright to emphasize that something is bad or unpleasant.

پیشنهاد کاربران

1. درست . روراست. بی شیله پیله . رک 2. کامل. تمام عیار. بی کم و کاست 3. مطلق. محض 4. کاملا. واقعا. به تمام معنا. حسابی
مثال:
a downright falsehood
یک دروغِ محض
1 -
adjective [ before noun], adverb, informal
( especially of something bad ) extremely or very great
صفت ( پیش از اسم ) ، قید، غیر رسمی/ فوق العاده یا خیلی زیاد ( بویژه چیز بد )
I think the way she was treated is a downright disgrace
...
[مشاهده متن کامل]

She's being downright unhelpful and obstructive
The working conditions are unhealthy, if not downright ( = and probably extremely ) dangerous
2 -
actually, or completely
قید/ کاملاً، واقعاً
Their working conditions were downright unhealthy
Failure to fully investigate such serious crimes is reprehensible and downright disgraceful

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/downright
محض ( برای تاکید بر روی صفات منفی استفاده میشود مثلا دروغگوی محض ، تنبل محض و . . . )
محض
That's a downright lie!
رُک به لحاظ منفی
محض. مطلق
Downright=utter=absolute
رک
Straightforward=frank=honest
Straightforward : سرراست - صادقانه - قابل درک - صریح
Downright madness : خریت محض
Utter nonsense : کسشر محض
Absolute silence : سکوت محض
...
[مشاهده متن کامل]

Absolute ownership : مالکیت مطلق
Absolute zero : صفر مطلق
Absolute : مطلق - محض - خالص
Absoluteness : قطعیت - تمامیت - خلوص - تمام عیاری
Utter : بر زبان آوردن - ادا کردن/محض - مطلق - کامل - اعلا
Utterly : کاملا - تماما - سراسراً

۱ - بسیار، کاملا، خیلی، out and out , with no question, to an extreme degree
, thoroughly, extremely
Downright rude
۲ - ( خیلی ) رک، so direct/straitforward as to be blunt
used as a way of emphasizing sth is untrue and unpleasant
ناخوشایند

بپرس