downpour

/ˈdaʊnpɔːr//ˈdaʊnpɔː/

معنی: بارندگی زیاد، فرو ریزی، بارش متوالی
معانی دیگر: باران شدید، رگبار

جمله های نمونه

1. the downpour caused floods
باران شدید موجب سیل شد.

2. A downpour of rain put out the children's bonfire.
[ترجمه گوگل]بارش باران آتش بچه ها را خاموش کرد
[ترجمه ترگمان]باران آتش بچه ها را خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We got caught in a torrential downpour.
[ترجمه گوگل]گرفتار یک باران سیل آسا شدیم
[ترجمه ترگمان] ما در رگباری از سیل غافلگیر شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was the heaviest downpour ever recorded.
[ترجمه گوگل]این شدیدترین بارندگی بود که تاکنون ثبت شده است
[ترجمه ترگمان]این سنگین ترین رگباری بود که تا به حال ضبط شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My, what a downpour.
[ترجمه گوگل]من، چه بارونی
[ترجمه ترگمان] وای، چه بارون شدیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One day, when a downpour crawling on the windows made even the trees look grey, he went up to the attic.
[ترجمه گوگل]یک روز، وقتی بارانی که روی پنجره‌ها می‌خزد، حتی درختان را هم خاکستری نشان می‌داد، او به اتاق زیر شیروانی رفت
[ترجمه ترگمان]یک روز، وقتی که رگباری بر پنجره ها می خزید، حتی درخت ها خاکستری به نظر می رسیدند، به اتاق زیر شیروانی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A heavy downpour before the start left the pitch covered with puddles, which made the behaviour of the ball very unpredictable.
[ترجمه گوگل]بارش شدید باران قبل از شروع، زمین را پوشیده از گودال های آب کرد که رفتار توپ را بسیار غیرقابل پیش بینی کرد
[ترجمه ترگمان]برف سنگینی قبل از شروع قیر که از گودالی پوشیده شده بود و رفتار توپ را بسیار غیرقابل پیش بینی ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The unprecedented downpour deluged the nearby Spiceball Park Leisure centre. The building was evacuated, as flood water filled the basement.
[ترجمه گوگل]باران بی سابقه مرکز تفریحی اسپایسبال پارک را در نزدیکی آب گرفت ساختمان تخلیه شد، زیرا آب سیل زیرزمین را پر کرده بود
[ترجمه ترگمان]سیل بی سابقه مرکز تفریحی پارک Spiceball پارک را خیس کرد ساختمان تخلیه شد چون آب سیل زیرزمین را پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A single downpour can rapidly transform a lifeless, shallow depression in the desert into a pool throbbing with life.
[ترجمه گوگل]یک بارندگی می‌تواند به سرعت یک فرورفتگی بی‌جان و کم عمق در بیابان را به حوضچه‌ای پر از زندگی تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]رگباری شدید هم می تواند به سرعت یک افسردگی خفیف و بی کم در بیابان را به استخری پر از زندگی تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The downpour did not intensify by degrees but simply gushed forth with biblical fury, vertical and windless.
[ترجمه گوگل]بارش باران با درجه‌ای تشدید نشد، بلکه با خشم کتاب مقدس، عمودی و بدون باد فوران کرد
[ترجمه ترگمان]باران به تدریج شدت نیافت، بلکه به سادگی با خشم انجیلی، عمودی و بدون باد به بیرون فوران کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The drizzle was becoming a downpour and Henry's hair was plastered to his head.
[ترجمه Bahar] نم نم بارون به رگبار تبدیل شد و موی هنری به سرش چسبیده بود
|
[ترجمه گوگل]نم نم نم نم باران در حال تبدیل شدن به یک باران بود و موهای هنری به سرش چسبانده شده بود
[ترجمه ترگمان]باران نم نم می بارید و موی سر هنری به سرش چسبیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The river occasionally becomes a torrent after a downpour, and may even cause flooding.
[ترجمه گوگل]رودخانه گهگاه پس از بارندگی تبدیل به سیلاب می شود و حتی ممکن است باعث سیل شود
[ترجمه ترگمان]رودخانه گاهی پس از رگباری شدید، سیل می شود و ممکن است موجب طغیان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He walked back to his apartment in a downpour, getting drenched in spite of his umbrella.
[ترجمه گوگل]او در بارانی که با وجود چترش خیس شده بود به آپارتمانش برگشت
[ترجمه ترگمان]با رگباری شدید چتر خود را خیس کرد و به اپارتمانش بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That we have been delayed by the downpour, the road conditions.
[ترجمه گوگل]اینکه بارندگی، شرایط جاده، ما را به تأخیر انداخته است
[ترجمه ترگمان]که ما به خاطر رگباری از شرایط سفر به تاخیر افتاده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بارندگی زیاد (اسم)
downpour

فرو ریزی (اسم)
downpour, landslip

بارش متوالی (اسم)
downpour

انگلیسی به انگلیسی

• deluge, heavy rain, cloudburst
a downpour is a heavy fall of rain.

پیشنهاد کاربران

رگبار. باران تند
مثال:
A downpour strikes it, leaving it bare
بارانی تند به آن بخورد و آن را عریان رها کند. {بشورد و ببرد}
�فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا�
A downpour refers to a sudden and heavy rainfall. It typically involves a large amount of water falling from the sky in a short period of time.
downpour به یک بارندگی ناگهانی و شدید اشاره دارد. معمولاً شامل مقدار زیادی آب در مدت زمان کوتاهی است که از آسمان می بارد.
...
[مشاهده متن کامل]

We had to cancel our picnic because of the downpour.
I can’t go out in this downpour, it’s too dangerous.

downpourdownpour
منابع• https://fluentslang.com/slang-for-rain/
تندبار
هر چیز زیاد مثلا بارش باران یا برف
رگبار
بارندگی شدید ( زیاد )

بپرس