down in the mouth

(عامیانه) دارای لب و لوچه های آویزان، خیط، ناخشنود، گرفته، افسرده، لب و لوچه آویخته

جمله های نمونه

1. Tim's looking very down in the mouth.
[ترجمه گوگل]تیم در دهان بسیار پایین نگاه می کند
[ترجمه ترگمان]تیم خیلی پایین و پایین را نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Why do you look so down in the mouth today?
[ترجمه زهرا] چرا امروز انقدر لب و لوچه ات آویزونه؟
|
[ترجمه گوگل]چرا امروز انقدر پایین در دهان نگاه می کنی؟
[ترجمه ترگمان]چرا امروز انقدر تو دهنم نگاه می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I have, as you know, been slightly down in the mouth.
[ترجمه Kraznahan] هملنطور که میدونی من کمی پکرم.
|
[ترجمه گوگل]من همانطور که می دانید کمی در دهانم پایین آمده ام
[ترجمه ترگمان]همان طور که می دانید، من در دهانم کمی فرو رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was no longer down in the mouth.
[ترجمه Kraznahan] او دیگر دمغ نبود.
|
[ترجمه گوگل]دیگر در دهانش نبود
[ترجمه ترگمان]او دیگر در دهان نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. What are you looking so down in the mouth about?
[ترجمه گوگل]در مورد چه چیزی اینقدر در دهان نگاه می کنی؟
[ترجمه ترگمان]در مورد چی انقدر پایین رو نگاه می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Don't look down in the mouth, lose everything even if, you still hold future.
[ترجمه گوگل]به پایین در دهان نگاه نکن، همه چیز را از دست بده، حتی اگر هنوز آینده را نگه داری
[ترجمه ترگمان]پایین را نگاه نکن، همه چیز را از دست نده، حتی اگر تو هنوز آینده را نگه داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A dentist at work in his vocation always down in the mouth.
[ترجمه گوگل]یک دندانپزشک در کار در حرفه خود همیشه در دهان است
[ترجمه ترگمان]یک دندان پزشک در حرفه او همیشه در حرفه کشیشی کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Brian came home looking very down in the mouth afte receiving his redundancy notice.
[ترجمه گوگل]برایان پس از دریافت اخطار تعدیل شغلی به خانه آمد
[ترجمه ترگمان]ب - - ب - - رای - - ان \"اومد خونه و با نگاه کردن متوجه notice شد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. If this should the speaker might feel down in the mouth.
[ترجمه گوگل]در این صورت ممکن است گوینده در دهانش احساس ضعف کند
[ترجمه ترگمان]اگر این صدای گوینده است ممکن است در دهان احساس راحتی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She looked a bit down in the mouth.
[ترجمه گوگل]او کمی در دهانش نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]او کمی پایین را نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Since her dog died, Barbara has been down in the mouth.
[ترجمه گوگل]از زمانی که سگش مرده، باربارا در دهانش فرو رفته است
[ترجمه ترگمان]از وقتی سگش مرد، باربارا تو دهنم بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. If this should happen, the speaker might feel down in the mouth.
[ترجمه گوگل]اگر این اتفاق بیفتد، گوینده ممکن است در دهانش احساس ضعف کند
[ترجمه ترگمان]اگر این اتفاق بیفتد، فرد ممکن است احساس راحتی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Why do you look so down in the mouth?
[ترجمه گوگل]چرا انقدر پایین در دهانت نگاه می کنی؟
[ترجمه ترگمان]چرا این قدر توی دهنم نگاه می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Why are you so down in the mouth, anyway?
[ترجمه گوگل]به هر حال چرا انقدر در دهانت افتاده؟
[ترجمه ترگمان]به هر حال، چرا انقدر تو دهنت هستی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Why is Jane down in the mouth? She seems happy all the morning.
[ترجمه گوگل]چرا جین در دهان است؟ او تمام صبح خوشحال به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]چرا جین در دهان است؟ از صبح تا حالا خوشحال به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• discouraged; depressed; gloomy, sad

پیشنهاد کاربران

افسرده، غمگین، محزون
افسرده، اندوهگین، دلسرد، دل شکسته، کسل، بی رمق
اصطلاحیست به معنای لب و لوچه آویزان، گرفته؛ناخشنود؛ خیط شده!
البته هم میتوان از at استفاده کرد هم از in که هردو همین معانی را دارند
_________________________
برقرار باشید و سبز دوستان⚘🌷

بپرس