dowdy

/ˈdaʊdi//ˈdaʊdi/

معنی: زن شلخته، کهنه، بی عرضه
معانی دیگر: (بیشتر در مورد زن) بد لباس، شلخته، بد دوخت، از مد افتاده

جمله های نمونه

1. a dowdy gray dress
پیراهن (زنانه ی) خاکستری و بدقواره

2. he married a real dowdy
با زن واقعا شلخته ای ازدواج کرد.

3. She makes me feel dowdy and ugly.
[ترجمه A.A] او باعث میشه احساس کنم شلخته و زشتم
|
[ترجمه گوگل]او باعث می شود که من احساس بد و زشتی کنم
[ترجمه ترگمان]اون منو زشت و زشت می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He had a rather dowdy wife and several children.
[ترجمه A.A] او یک زن نسبتا شلخته و چندتا بچه داشت
|
[ترجمه گوگل]او یک همسر نسبتاً فقیر و چندین فرزند داشت
[ترجمه ترگمان]زن و چند فرزند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She looked dowdy and plain in that outfit.
[ترجمه گوگل]او در آن لباس ضخیم و ساده به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]در این لباس زشت و زشت به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She looked very plain and dowdy.
[ترجمه گوگل]او بسیار ساده و بی روح به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]خیلی ساده و شلخته به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sometimes, Joan was the dowdy, make-up-less wallflower with curves that looked more like sacks.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، جوآن یک گل دیواری بدون آرایش بود که دارای منحنی هایی بود که بیشتر شبیه گونی بود
[ترجمه ترگمان]گاهی، ژاندارک در لباس رو به رو بود، با پیچ و خم های کم تر شبیه به کیسه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Although the plants are dowdy looking and scentless during the day, at dusk they suddenly release a powerful ravishing scent.
[ترجمه گوگل]اگرچه گیاهان در طول روز ظاهری کثیف و بی‌بو دارند، در هنگام غروب ناگهان رایحه‌ای قوی از خود آزاد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]اگر چه این گیاهان در طول روز در حال looking و scentless هستند، در هنگام غروب، ناگهان یک رایحه دلربا قدرتمند را منتشر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The drawback was his rather dowdy wife and their increasing brood of children, an imposition to be endured.
[ترجمه گوگل]نقطه ضعف همسر نسبتاً بی‌حوصله‌اش و فرزندان فزاینده‌شان بود، تحمیلی که باید تحمل کرد
[ترجمه ترگمان]این عیب و عیب، این بود که زن و شوهر his و فرزندان رو به رشد آن ها، مجبور به تحمل آن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Its dowdy appearance is a handicap.
[ترجمه گوگل]ظاهر ضخیم آن یک نقص است
[ترجمه ترگمان]ظاهر dowdy یک نقص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dorothy is on the dowdy side.
[ترجمه گوگل]دوروتی طرفدار است
[ترجمه ترگمان]در وتی هم در کنار the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Then the townhouses give way to dowdy apartment complexes with grimy windows facing the street.
[ترجمه گوگل]سپس خانه های شهری جای خود را به مجتمع های آپارتمانی محصور با پنجره های کثیف رو به خیابان می دهند
[ترجمه ترگمان]سپس townhouses که با پنجره های کثیف و پنجره های کثیف روبه رو به خیابان شده بودند، راه را باز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But the two other spellers, Guey and Dowdy, also missed their words.
[ترجمه گوگل]اما دو املای دیگر، Guey و Dowdy نیز کلمات خود را از دست دادند
[ترجمه ترگمان]اما دو مرد دیگر به نام های Guey و dowdy نیز از کلمات خود غفلت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To them, no doubt, I looked laughably dowdy.
[ترجمه گوگل]از نظر آنها، بدون شک، من به طرز خنده‌آمیزی احمق به نظر می‌رسیدم
[ترجمه ترگمان]بدون شک من خیلی مضحک به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زن شلخته (اسم)
drab, slut, trollop, dowdy, frump, slattern, draggle-tail

کهنه (صفت)
olden, obsolete, antiquated, gray, old, ancient, age-old, archaic, stale, antique, dead, bygone, trite, time-worn, behindhand, ragged, frowsty, worm-eaten, dowdy, musty, fusty, poky, obsolescent, worn-out, run-down, well-worn, tacky, weatherworn

بی عرضه (صفت)
inept, incapable, slouchy, stick-in-the-mud, dowdy

انگلیسی به انگلیسی

• sloppy, untidy, slovenly; old-fashioned, out of style
someone who is dowdy is wearing dull and unfashionable clothes.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Unfashionable and lacking style 👗
🔍 مترادف: Frumpy
✅ مثال: The old coat looked rather dowdy, but it was warm and comfortable.
شلخته
بی کلاس. لباس نامناسب
she could achieve the kind of casual chic that made every other woman around her look dowdy
بی کفایت

بپرس