dove

/ˈdəv//dʌv/

معنی: فاخته، قمری
معانی دیگر: کبوتر (به ویژه به عنوان نشان صلح)، کفتر، (مجازی) هواخواه صلح و تشنج زدایی، آشتی گرای (در مقابل: جنگ گرای: hawk)، (آدم) آرام و دوست داشتنی، (عامیانه) حیوونکی، عزیزم، (کبوتر کوچک) فاخته، زمان گذشته ی فعل: dive

جمله های نمونه

1. a dove is a kind of bird
کبوتر یک نوع پرنده است.

2. the dove is a symbol of peace
کبوتر نماد صلح است.

3. the dove is the traditional symbol of peace
کبوتر نماد سنتی صلح است.

4. a ringed dove
کبوتر طوقی

5. venus appeared in the likeness of a dove
ونوس به شکل کبوتر ظاهر شد.

6. when it comes to foreign policy, he too is a dove
از نظر سیاست خارجی او هم جزو صلح گرایان است.

7. He who makes himself a dove is eaten by the hawk.
[ترجمه گوگل]کسی که خود را کبوتر کند شاهین او را می خورد
[ترجمه ترگمان]او که خود را یک فاخته می سازد توسط قوش خورده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She dove straight into the pool.
[ترجمه گوگل]او مستقیم به داخل استخر رفت
[ترجمه ترگمان]یک راست به درون استخر شیرجه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The dove is an emblem of peace.
[ترجمه گوگل]کبوتر نماد صلح است
[ترجمه ترگمان]فاخته نماد صلح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The submarine dove quickly as the destroyer searched for it.
[ترجمه گوگل]کبوتر زیردریایی در حالی که ناوشکن در جستجوی آن بود، به سرعت فرو رفت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ناوشکن به دنبال آن گشت، فاخته دریایی به سرعت فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The dove is symbolic of peace.
[ترجمه Elahe Ahmadi❤] کبوتر نشانه ی صلح و دوستی است
|
[ترجمه گوگل]کبوتر نماد صلح است
[ترجمه ترگمان]فاخته نماد صلح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The book cover had a picture of a dove superimposed on a battle scene.
[ترجمه گوگل]روی جلد کتاب تصویری از کبوتری بود که روی صحنه نبرد قرار گرفته بود
[ترجمه ترگمان]جلد کتاب تصویری از یک فاخته در صحنه جنگ داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The boxer dove in the fifth.
[ترجمه گوگل]کبوتر بوکسور در پنجمین
[ترجمه ترگمان]کبوتر با مشت زن پنجم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She watched the dove soar above the chestnut trees.
[ترجمه گوگل]او کبوتر را در بالای درختان شاه بلوط تماشا کرد
[ترجمه ترگمان]به پرنده نگاه می کرد که بر فراز درختان شاه بلوط اوج گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He dove straight into the new book and read all night.
[ترجمه گوگل]او مستقیماً وارد کتاب جدید شد و تمام شب را خواند
[ترجمه ترگمان]یک راست به سوی کتاب جدید رفت و تمام شب را خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She laughed as she watched the dove soar above the chestnut trees, which were already showing the first flecks of green.
[ترجمه گوگل]وقتی کبوتر را در بالای درختان شاه بلوط که قبلاً اولین لکه‌های سبز را نشان می‌دادند، خندید
[ترجمه ترگمان]در حالی که پرنده را در بالای درختان شاه بلوط بالای درختان شاه بلوط بالا می برد، خندید و در همان حال اولین لکه های سبز را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فاخته (اسم)
cuckoo, dove, ringdove

قمری (اسم)
dove, ringdove

انگلیسی به انگلیسی

• bird of the pigeon family (often used as a symbol for peace)
a dove is a type of pigeon which is usually white. doves are often used as a symbol of peace.
in politics, a dove is someone who supports the use of liberal policies or peaceful methods to solve difficult situations.
dove is a past tense of dive; used in american english.

پیشنهاد کاربران

dove گذشته فعل dive
he dove headfirst into the mountain of letters
رییس جمهور سابق
شیرجه
قمری ، کبوتر
Dove is symbol of freedom
کبوتر
a person who advocates peaceful or conciliatory policies, especially in foreign affairs
a politician or official who does not believe in using force or firm action when dealing with problems

...
[مشاهده متن کامل]

فرد صلح طلب
فردصلح جو با سیاست های مسالمت آمیز
طرفدار صلح - آنکه خواهان آشتی، صلح و سازش است .
2.
( in Christian art and poetry )
the Holy Spirit
( as represented in John 1:32 )

بپرس