dour

/ˈdaʊər//dʊə/

معنی: سخت، لجوج
معانی دیگر: اخمو، بداخم، عبوس، ترشرو، (اسکاتلند) سرسخت، خیره سر، سرسخت

جمله های نمونه

1. a dour old maid
یک دختر کج خلق و خانه مانده

2. The city, drab and dour by day, is transformed at night.
[ترجمه گوگل]شهر که در روز بی‌حجم و کثیف است، در شب دگرگون می‌شود
[ترجمه ترگمان]این شهر که روز به روز یکنواخت و تلخ است، در شب تغییر می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The game proved to be a dour struggle, with both men determined to win.
[ترجمه گوگل]این بازی ثابت کرد که یک مبارزه بی‌رحمانه بود و هر دو نفر مصمم به پیروزی بودند
[ترجمه ترگمان]ثابت شد که این مسابقه یک مبارزه سرسخت است و هر دو مرد تصمیم به برنده شدن گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The normally dour Mr James was photographed smiling and joking with friends.
[ترجمه گوگل]از آقای جیمز معمولی در حال لبخند زدن و شوخی با دوستان عکس گرفته شد
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، آقای جیمز اخم کرده بود و با دوستانش شوخی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Neo-Expressionists mostly seem too dour to qualify - and most do not make prints on a sufficiently regular basis.
[ترجمه گوگل]نئو اکسپرسیونیست ها عمدتاً برای واجد شرایط بودن بیش از حد خجالتی به نظر می رسند - و اکثر آنها به اندازه کافی منظم چاپ نمی کنند
[ترجمه ترگمان]The جدید بیش از حد سرسخت به نظر می رسند - و اغلب آن ها را به طور کافی مرتب نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After our dour 3-0 defeat against Leech, we certainly had that carefree spirit in our midweek encounter with champions Gosling Celtic.
[ترجمه گوگل]پس از شکست 3-0 مقابل زالو، مطمئناً در رویارویی میان هفته خود با قهرمان، گاسلینگ سلتیک، آن روحیه بی دغدغه را داشتیم
[ترجمه ترگمان]پس از شکست ۳ بر صفر ما در برابر leech، ما قطعا این روحیه بی خیال در مواجهه با قهرمانان سلتیک را داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His expression seems dour, chastened around the edges.
[ترجمه گوگل]قیافه‌اش خشمگین به نظر می‌رسد، در اطراف لبه‌ها تنبیه شده است
[ترجمه ترگمان]حالت چهره اش عبوس به نظر می رسد، در اطراف لبه ها تزکیه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was a dour struggle between two workmanlike teams.
[ترجمه گوگل]این یک کشمکش سخت بین دو تیم کارگر بود
[ترجمه ترگمان]بین دو تیم رنجر کش مکش سختی درگرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dour and hot-tempered on the golf course, Stadler was a regular Blutarsky off it.
[ترجمه گوگل]استدلر در زمین گلف خجالتی و تندخو یک بلوتارسکی معمولی بود
[ترجمه ترگمان]دور زمین گلف خیلی دور و hot بود، اما این دور از آن یک شوخی معمولی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ranulf sighed heavily, a long way from this dour monastery and his secretive master.
[ترجمه گوگل]رانولف آه سختی کشید، در فاصله ای طولانی از این صومعه دور و استاد مخفی اش
[ترجمه ترگمان]ران ولف با سنگینی آه عمیقی کشید، راه درازی از این صومعه عبوس و استاد پنهان او پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Surrounded by the most dour cast of characters known to man, Paul Merton suddenly seems excessively articulate, intelligent and well-read.
[ترجمه گوگل]پل مرتون که توسط خشن ترین شخصیت های شناخته شده برای انسان احاطه شده است، ناگهان بیش از حد بیانگر، باهوش و خواندنی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]در حالی که در محاصره the شخصیت هایی که به انسان معروف بودند احاطه شده بود، دفعتا به نظر می رسد که او بسیار باهوش، باهوش و به خوبی خوانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But Cool Ground is a dour stayer with a wealth of experience, who should adapt to Aintree.
[ترجمه گوگل]اما Cool Ground فردی سرسخت با انبوهی از تجربه است که باید با Aintree سازگار شود
[ترجمه ترگمان]اما گراند زمین یک stayer سرسخت با یک ثروت تجربه است که باید با Aintree سازگار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The rectory was a dour red brick house with ivy-clad walls where birds would soon be nesting.
[ترجمه گوگل]خانه‌داری خانه‌ای از آجر قرمز رنگ بود که دیوارهایی پوشیده از پیچک داشت و پرندگان به زودی در آن لانه می‌کردند
[ترجمه ترگمان]خانه کشیشی یک خانه آجری قرمز بود با دیواره ای پوشیده از پیچک و دیوارهایی که به زودی لانه پرندگان در آن لانه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ravel Morrison settled a dour encounter with Bolton in the Manchester Senior Cup with a jet-propelled strike in the 94th minute.
[ترجمه گوگل]راول موریسون با یک ضربه جت در دقیقه 94، رویارویی کسل کننده با بولتون در جام بزرگسالان منچستر را حل کرد
[ترجمه ترگمان]Ravel موریسون یک رویارویی سرسخت با بولتون در جام قهرمانی منچستر یونایتد را با یک ضربه جت در دقیقه ۹۴ ترتیب داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سخت (صفت)
firm, hard, rigid, serious, solid, difficult, stringent, laborious, dogged, adamantine, tough, strict, strong, sticky, troublesome, exquisite, chronic, heavy, formidable, grim, demanding, arduous, ironclad, indomitable, austere, exacting, severe, stout, rugged, grave, intense, violent, callous, inexorable, trenchant, tense, crusty, difficile, trying, dour, intolerable, flinty, stony, petrous, hard-shell, irresistible, insupportable, inflexible, insufferable, labored, steely, rigorous, rocky, unsparing

لجوج (صفت)
persistent, opinionated, dogged, obstinate, set, stubborn, stuffy, intractable, obstreperous, pertinacious, mulish, obdurate, dour, irrefragable, waspish

انگلیسی به انگلیسی

• gloomy, serious
someone who is dour has a severe and unfriendly manner.

پیشنهاد کاربران

عنق
adjective
( usually of a person's appearance or manner )
unfriendly, unhappy, and very serious
صفت
معمولاً در توصیف ظاهر یا رفتار کسی/ غیر دوستانه، غمگین و خیلی جدی
The normally dour Mr James was photographed smiling and joking with friends
Synonym
morose
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/dour
آدم نَچَسب

بپرس