1. doughy bread
نان خمیر مانند
2. his face had gone doughy
صورتش رنگ پریده و پف کرده بود.
3. Blake was a doughy man with a big belly.
[ترجمه گوگل]بلیک مردی خمیری با شکم بزرگ بود
[ترجمه ترگمان]بلیک \"یه doughy با یه شکم بزرگ بود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بلیک \"یه doughy با یه شکم بزرگ بود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The hand was still doughy when Miguel shook it, weak and spineless.
[ترجمه گوگل]وقتی میگل آن را تکان داد، دستش هنوز خمیری بود، ضعیف و بدون ستون
[ترجمه ترگمان]وقتی که میگوئل آن را تکان داد، weak سست و سست شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی که میگوئل آن را تکان داد، weak سست و سست شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The picture of Joe's doughy white body seemed to be imprinted on his mind.
[ترجمه گوگل]تصویر بدن سفید خمیر جو در ذهنش نقش بسته بود
[ترجمه ترگمان]تصویری از گوشت خمیری جو در ذهنش نقش بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تصویری از گوشت خمیری جو در ذهنش نقش بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Pasty, doughy. Term applied to some very heavily coloured wines rich in dry extract.
[ترجمه گوگل]خمیری، خمیری این اصطلاح برای برخی از شراب های بسیار رنگی و غنی از عصاره خشک به کار می رود
[ترجمه ترگمان]pasty، doughy این اصطلاح برای برخی از شراب های قرمز پررنگ در عصاره خشک استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]pasty، doughy این اصطلاح برای برخی از شراب های قرمز پررنگ در عصاره خشک استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A doughy bald guy in a Rolex will outscore a stud in a Burger King uniform almost every time!
[ترجمه گوگل]یک پسر کچل خمیری در رولکس تقریباً هر بار از گل میخ در لباس برگر کینگ پیشی می گیرد!
[ترجمه ترگمان]یه مرد کچل که تو ساعت رولکس با لباس Burger درست می کنه تقریبا هر دفعه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یه مرد کچل که تو ساعت رولکس با لباس Burger درست می کنه تقریبا هر دفعه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The cake fell; it's a doughy mess.
[ترجمه گوگل]کیک افتاد؛ این یک آشفتگی خمیری است
[ترجمه ترگمان]کیک به زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کیک به زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Soon the mixture was doughy.
[ترجمه گوگل]به زودی مخلوط خمیر شد
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که این مخلوط doughy شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که این مخلوط doughy شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Add water and mix with a knife to a doughy consistency.
[ترجمه گوگل]آب را اضافه کنید و با چاقو مخلوط کنید تا به حالت خمیری درآید
[ترجمه ترگمان]آب را اضافه کرده و با چاقو مخلوط کنید تا استحکام کامل داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آب را اضافه کرده و با چاقو مخلوط کنید تا استحکام کامل داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Blended with these smells and what was most apparent to Sally was the strong doughy odor of her fingers.
[ترجمه گوگل]آمیخته با این بوها و چیزی که بیشتر برای سالی مشهود بود بوی خمیری قوی انگشتانش بود
[ترجمه ترگمان]با این بوها و چیزی که بیشتر به سلی آشکار بود، بوی زننده doughy انگشتانش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این بوها و چیزی که بیشتر به سلی آشکار بود، بوی زننده doughy انگشتانش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They have a pillowy consistency and a soft, slightly doughy center.
[ترجمه گوگل]آنها قوام بالشی و مرکز نرم و کمی خمیری دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک ثبات pillowy و یک مرکز نرم و کمی doughy دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها یک ثبات pillowy و یک مرکز نرم و کمی doughy دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The thing stayed where it was: a small, grey, pear shape made of some doughy material.
[ترجمه گوگل]چیز در همان حالت باقی ماند: شکل گلابی خاکستری کوچکی که از مقداری مواد خمیری ساخته شده بود
[ترجمه ترگمان]چیزی که در آن بود باقی ماند: یک شکل کوچک، خاکستری، گلابی شکل از مواد doughy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چیزی که در آن بود باقی ماند: یک شکل کوچک، خاکستری، گلابی شکل از مواد doughy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The most common form of bread in Americaethe mass-produced white, soft doughy bread in plastic bags with a shelf life of weeks is likely a major component of obesity and diabetes.
[ترجمه گوگل]رایج ترین شکل نان در آمریکا، نان خمیری نرم و سفید تولید انبوه در کیسه های پلاستیکی با ماندگاری چند هفته به احتمال زیاد یکی از اجزای اصلی چاقی و دیابت است
[ترجمه ترگمان]رایج ترین شکل نان در Americaethe سفید تولید شده، نان doughy نرم در کیسه های پلاستیکی با عمر ماندگاری هفته ها احتمالا جز اصلی چاقی و دیابت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رایج ترین شکل نان در Americaethe سفید تولید شده، نان doughy نرم در کیسه های پلاستیکی با عمر ماندگاری هفته ها احتمالا جز اصلی چاقی و دیابت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید