doughty

/ˈdɒti//ˈdaʊti/

معنی: دلیر، بی باک
معانی دیگر: (نادر) دلیر، شجاع، دلیر بیشتر بصورت مزاح بکار میرود

جمله های نمونه

1. She has been for many years a doughty campaigner for women's rights.
[ترجمه گوگل]او برای سال‌های متمادی از مبارزان سرسخت برای حقوق زنان بوده است
[ترجمه ترگمان]او چندین سال است که یک مبارز سرسخت برای حقوق زنان بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Ms Doughty entered politics/Parliament after a career in banking.
[ترجمه گوگل]خانم دوتی پس از یک حرفه در بانکداری وارد سیاست/مجلس شد
[ترجمه ترگمان]خانم Doughty پس از یک شغل در بانکداری وارد سیاست \/ پارلمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In committee she was a doughty and sometimes intimidating fighter.
[ترجمه گوگل]در کمیته او یک مبارز خشن و گاهی ترسناک بود
[ترجمه ترگمان]در کمیته، او یک قهرمان بزرگ بود و گاهی جنگجو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Suffer the evil to come unto me, said doughty Alice.
[ترجمه گوگل]آلیس خنده دار گفت: تحمل کن که شر به سراغ من بیاید
[ترجمه ترگمان]ای الیس دلاور گفت: در مقابل من با شیطان رنج بکش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Those doughty editorial professionals at the Star have once again helped us avert a foolish mistake just in the nick of time!
[ترجمه گوگل]آن دست اندرکاران سردبیر در استار بار دیگر به ما کمک کردند تا از یک اشتباه احمقانه در زمان کوتاه جلوگیری کنیم!
[ترجمه ترگمان]آن متخصصان editorial که در the استار به سر می برند یک بار دیگر به ما کمک کردند که یک اشتباه احمقانه را درست در موقع زمان از دست بدهیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our doughty competitors realised that was out of their reach, but the glamour still didn't fade.
[ترجمه گوگل]رقبای خمیر ما متوجه شدند که دور از دسترس آنها است، اما زرق و برق هنوز از بین نرفت
[ترجمه ترگمان]رقبای دلاور ما متوجه شدند که از دسترس آن ها دور است، اما طلسم هنوز محو نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dennis Quaid is the doughty knight, Bowen, battling David Thewlis' tyrannical king.
[ترجمه گوگل]دنیس کواید، شوالیه‌ی بداخلاق، بوون است که با پادشاه ظالم دیوید تیولیس می‌جنگد
[ترجمه ترگمان]\"دنیس کویید\" پهلوان دلاور \"بوون\" در حال جنگ با \"دیوید Thewlis king\" است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Doughty would admit that in order to safeguard the welfare state income tax would have to go up.
[ترجمه گوگل]دوتی اعتراف می کند که برای محافظت از مالیات بر درآمد دولت رفاه باید افزایش یابد
[ترجمه ترگمان]Doughty اعتراف می کند که به منظور حفاظت از مالیات بر درآمد دولت، باید بالا رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bob Doughty reads from the diary of Daniel Bursch.
[ترجمه گوگل]باب دوتی از دفتر خاطرات دانیل بورش می خواند
[ترجمه ترگمان]باب Doughty از دفتر خاطرات دانیل Bursch می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. BOB DOUGHTY: Louisa May Alcott was born in Pennsylvania in eighteen thirty-two.
[ترجمه گوگل]باب داگتی: لوئیزا می آلکات در هجده و سی و دو سالگی در پنسیلوانیا به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان]BOB doughty: لوئی زا Alcott در سن ۱۸ و سی و دو سالگی در پنسیلوانیا به دنیا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Doughty beauty is an aesthetic category that has been advanced by Mr.
[ترجمه گوگل]زیبایی خمیری یک مقوله زیبایی شناختی است که توسط Mr
[ترجمه ترگمان]زیبایی Doughty یک مقوله زیبایی شناختی است که توسط آقای Mr پیشرفت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. BOB DOUGHTY: In eighteen sixty-two, during the American Civil War, Louisa May Alcott went to Washington, D. C. She served as a nurse in a military hospital.
[ترجمه گوگل]باب داگتی: در هجده و شصت و دو سالگی، در طول جنگ داخلی آمریکا، لوئیزا می آلکات به واشنگتن دی سی رفت او به عنوان پرستار در یک بیمارستان نظامی خدمت کرد
[ترجمه ترگمان]BOB doughty: در طی جنگ داخلی آمریکا لوئی زا در هجده شصت و دو سالگی به واشنگتن رفت ج او به عنوان پرستار در یک بیمارستان نظامی خدمت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. BOB DOUGHTY: The British writer Iris Murdoch died of Alzheimer's disease.
[ترجمه گوگل]باب داگتی: آیریس مرداک نویسنده بریتانیایی بر اثر بیماری آلزایمر درگذشت
[ترجمه ترگمان]BOB doughty: نویسنده بریتانیایی Iris مرداک در اثر بیماری آلزایمر فوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. BOB DOUGHTY: The researchers said turmeric may reduce evidence of damage in the brains of patients with Alzheimer's disease.
[ترجمه گوگل]BOB DOUGHTY: محققان گفتند زردچوبه ممکن است شواهد آسیب در مغز بیماران مبتلا به آلزایمر را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]BOB doughty: محققان گفته اند که زرد چوبه می تواند شواهد آسیب در مغز بیماران مبتلا به آلزایمر را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. BOB DOUGHTY: By the end of the war, Henry Loomis had received many honors for his service, including a Bronze Star and an Air Medal.
[ترجمه گوگل]باب داگتی: در پایان جنگ، هنری لومیس افتخارات زیادی برای خدمات خود دریافت کرد، از جمله یک ستاره برنز و یک مدال هوایی
[ترجمه ترگمان]BOB doughty: در پایان جنگ، هنری Loomis افتخارات زیادی برای خدمت خود دریافت کرد، از جمله یک ستاره برنزی و مدال نیروی هوایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دلیر (صفت)
adventurous, brave, courageous, plucky, gallant, bold, chivalric, hardy, intrepid, valorous, doughty, stout-hearted, lion-hearted, manful, pushing

بی باک (صفت)
audacious, brave, bold, intrepid, fearless, dashing, stalwart, brazen, heroic, undaunted, daredevilish, devil-may-care, doughty, venturous, temerarious

انگلیسی به انگلیسی

• brave, fearless, courageous
someone who is doughty is brave, determined, and not easily defeated; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�دراکتderakat� به معنی باعرضه، جسور، نترس، بی باک، شهامت، دلیر، شجاعت و. . . است وبه کسی که این خصوصیات را دارد�دراکت دار� میگویند. از آنجاکه ایران خاستگاه زبانهای هند
...
[مشاهده متن کامل]
واروپایی است این واژه وارد زبانهای اروپایی ازجمله انگلیسی شده وبه صورت�داوتیdoughty� به همین معنی به کار میرود. در اینجا واژه �داوتیdoughty� کوتاه وخلاصه شده است یعنی دراکت> داوتیdoughtyشده است که حرف �ر� و�ک� حذف شده است. هنوز بعد از گذشت چندین هزارسال اصل واژه در لری به کار برده میشود و این خود دلیلی محکمی است که نشان میدهد مهاجرت آریاییان از داخل سرزمین ایران به دیگر جاها خصوصا اروپا صورت گرفته است. مثالهای زیادی در این رابطه وجود دارد. . . ایران خاستگاه زبانهای هند واروپایی. جالب اینجاست که در تحقیقات صورت گرفته از کل چهار نژاد وتبار قاره اروپا، یک تبار مربوط به تبار مردم ایران در دوره نوسنگی است که حدود۱۰الی۱۲هزارسال پیش به آنجا مهاجرت کرده اند. ایران خاستگاه زبانهای هند واروپایی. . . . اصالت خریدنی نیست. . .

بپرس