doubts

جمله های نمونه

1. grave doubts
شک شدید

2. cast away your doubts and come with me
تردید خود را رها کن و با من بیا.

3. his deeds raised doubts about his honesty
اعمالش موجب به وجود آمدن شک درباره ی صداقت او شد.

4. i have serious doubts about her honesty
در صداقت او جدا شک دارم.

5. joseph finally shed his doubts and got married
ژوزف بالاخره تردید را کنار گذاشت و ازدواج کرد.

6. she was always a pery to doubts
همیشه دچار شک و تردید بود.

7. raise one's hopes (or fears or doubts etc. )
امید (یاترس یا شک و غیره ی) کسی را زیاد کردن

پیشنهاد کاربران

کلمه doubts با نگارش لاتین همان دوپت محلی خودمان هست به مفهوم دو به شک شدن و سر دو راهی قرار گرفتن می باشد که با مفهوم موازی آن شک و تردید، ترجمه و رایج شده است و در حال استفاده می باشد. کلمه ای که به
...
[مشاهده متن کامل]
لحاظ معنایی هم خانواده کلمه doubts باشد کلمه ی double با مفهوم دوبرابر یا doub با مفهوم دوبله یا ترجمه یا کلمه دوپامین که کلمه دوپامین نیز یک ماده شیمیایی با عملکرد دو منظوره سلامت جسمی و سلامت روحی می باشد به عنوان یک پیام رسان بین نورون ها عمل می کند و در تنظیم حالات خلقی، انگیزه، لذت و حرکت نقش دارد. عوارض کمبود دوپامین افسردگی لرزش دست ها پرخوابی انزوا از دست دادن تعادل بی حالی کاهش میل جنسی و عوارض افزایش دوپامین پرخاشگری ضد اجتماعی بودن استرس اضطراب بی خوابی افزایش ضربان قلب می باشد.

شک و تردید
many have doubts about it
خیلی ها در موردش شک دارن
معی تحت اللفظی:خیلی ها دارن شک درمورد آن
تردید
Her husband has no love for him. She or he has doubts

بپرس