doubtless

/ˈdaʊtləs//ˈdaʊtlɪs/

معنی: مسلم، بی تردید
معانی دیگر: بی شک، بدون شک، بی گمان، محتملا، شاید

جمله های نمونه

1. She is doubtless my best friend.
[ترجمه گوگل]او بدون شک بهترین دوست من است
[ترجمه ترگمان]او قطعا بهترین دوست من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He'd doubtless heard rumours on the grapevine.
[ترجمه گوگل]او بدون شک شایعاتی در مورد درخت انگور شنیده بود
[ترجمه ترگمان]حتما شایعاتی راجع به این شایعه شنیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They will doubtless protest, but there's nothing they can do.
[ترجمه گوگل]آنها بدون شک اعتراض خواهند کرد، اما هیچ کاری نمی توانند بکنند
[ترجمه ترگمان]بدون شک اعتراض می کنند، اما کاری از دستشان برنمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Doubtless Williams, as the star of the movie, is getting five times the salary of everyone else.
[ترجمه گوگل]بدون شک ویلیامز به عنوان ستاره فیلم پنج برابر دیگران حقوق می گیرد
[ترجمه ترگمان]بدون شک ویلیامز، به عنوان ستاره سینما، پنج برابر حقوق دیگران را دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It will doubtless rain on the day of the garden party.
[ترجمه گوگل]در روز پارتی باغ بدون شک باران خواهد بارید
[ترجمه ترگمان]حتما روز مهمانی باغ باران می بارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Doubtless you will have heard the news already.
[ترجمه گوگل]بدون شک شما قبلاً این خبر را شنیده اید
[ترجمه ترگمان]بی شک این خبر را شنیده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Doubtless there would be dozens of photographers waiting for her.
[ترجمه گوگل]بدون شک ده ها عکاس در انتظار او خواهند بود
[ترجمه ترگمان]بدون شک ده ها عکاس منتظرش بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His direct, often abrasive approach will doubtless ruffle a few feathers.
[ترجمه گوگل]رویکرد مستقیم و اغلب ساینده او بدون شک چند پر را به هم خواهد زد
[ترجمه ترگمان]بدون شک یک رویکرد سخت و اغلب ساینده به چند پر تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He will doubtless try and persuade his colleagues to change their minds.
[ترجمه گوگل]او بدون شک تلاش خواهد کرد تا همکارانش را متقاعد کند که نظرشان را تغییر دهند
[ترجمه ترگمان]بدون شک او سعی خواهد کرد همکاران خود را متقاعد کند که نظرشان را عوض کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He would doubtless disapprove of what Kelly was doing.
[ترجمه گوگل]او بدون شک با کاری که کلی انجام می داد مخالف بود
[ترجمه ترگمان]مسلما به کاری که \"کلی\" می کرد تایید نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He will doubtless arrive by the next train.
[ترجمه گوگل]او بدون شک با قطار بعدی خواهد رسید
[ترجمه ترگمان]او حتما با قطار بعدی خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Come Wimbledon, of course, his juices will doubtless be flowing again.
[ترجمه گوگل]بیایید ویمبلدون، مطمئناً آب او دوباره جاری خواهد شد
[ترجمه ترگمان] \"بیا\" ویمبلدون … البته اسید اون بدون شک دوباره جریان پیدا می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Doubtless, Salisbury traders benefited from the weekly market despite the disruption to normal traffic.
[ترجمه گوگل]بدون شک، معامله گران سالزبری با وجود اختلال در ترافیک عادی، از بازار هفتگی سود بردند
[ترجمه ترگمان]بدون شک، بسیاری از بازرگانان سال زبری با وجود اخلال در ترافیک عادی، از بازار هفتگی بهره مند شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Donations by pious laymen doubtless continued, and Glastonbury and Canterbury not only survived, but did so as wealthy churches.
[ترجمه گوگل]کمک های مردمی وارسته بدون شک ادامه یافت و گلاستونبری و کانتربری نه تنها جان سالم به در بردند، بلکه این کار را به عنوان کلیساهای ثروتمند انجام دادند
[ترجمه ترگمان]بدون شک، کمک های خیریه به افراد غیر روحانی ادامه یافت، و \"Glastonbury بری\" و \"کنتربری\" نه تنها زنده ماندند، بلکه مانند کلیساهای ثروتمند عمل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is doubtless true that at bottom the behaviour of a motor car is to be explained in terms of interactions between fundamental particles.
[ترجمه گوگل]بدون شک درست است که رفتار یک خودروی موتوری باید بر اساس برهمکنش بین ذرات اساسی توضیح داده شود
[ترجمه ترگمان]بدون شک این درست است که در پایین رفتار یک ماشین حرکتی از نظر فعل و انفعالات میان ذرات بنیادی توضیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مسلم (صفت)
definite, certain, apparent, sure, incontrovertible, undoubted, assured, doubtless

بی تردید (صفت)
doubtless, unmistakable, unerring, unassailable

انگلیسی به انگلیسی

• without a doubt
if something is doubtless the case, it is probably or almost certainly the case.

پیشنهاد کاربران

بپرس