1. doubt makes one think
شک انسان را به فکر می اندازد.
2. i doubt whether he will come today
شک دارم که امروز بیاید (فکر نمی کنم امروز بیاید).
3. insoluble doubt
شک پایدار
4. never doubt but what your mother loves you!
هرگز در این که مادرت تو را دوست دارد شک نکن !
5. reasonable doubt
شک منطقی
6. the doubt that lurked in my mind
شک و تردیدی که در ذهن من ریشه کرده بود
7. cast doubt on
مورد شک قرار دادن
8. no doubt
1- بی شک،بی گمان 2- به احتمال زیاد
9. a new doubt entered his mind
تردید جدیدی به مغزش خطور کرد.
10. beyond all doubt
بدون هیچ شک و شبهه
11. do you doubt his predictions?
آیا پیش بینی های او را باور ندارید؟
12. i don't doubt the truth of what he says
در صدق گفتارش شک ندارم.
13. nary a doubt
بدون شک
14. room for doubt
جای شک
15. she sowed doubt in my mind
او افکار مرا دچار شک و تردید کرد.
16. (be) in doubt
مورد شک بودن،معلوم نبودن،نامعلوم بودن
17. i have no doubt
شکی ندارم.
18. i have no doubt but that he'll come
شکی ندارم که او خواهد آمد.
19. beyond (or without) doubt
بدون شک،بی شک،مطمئنا
20. a man ridden by doubt and anxiety
مردی که شک و نگرانی کمر او را خم کرده است
21. beyond a shadow of doubt
بدون کمترین شک و تردید
22. he was assailed by doubt and hesitation
شک و تردید وجودش را فرا گرفت.
23. his culpability is in doubt
تقصیرکاری او مورد شک است.
24. there can be no doubt whatever about it
هیچ گونه شکی در آن مورد وجود ندارد.
25. true faith excludes all doubt
ایمان واقعی از بروز تمام شک و تردیدها جلوگیری می کند.
26. there is no room for doubt
جای شک نیست.
27. beyond the shadow of a doubt
بدون هیچ گونه شک و تردید
28. new tests can establish paternity beyond doubt
آزمایش های جدید می تواند بدون شک و تردید پدر واقعی کودک را تعیین کنند.
29. give someone the benefit of the doubt
ارفاق کردن،(علیرغم وجود شبهه) کسی را بی گناه اعلام کردن،فرصت دوباره دادن
30. the constitutionality of these regulations is in doubt
مطابقت این مقررات با قانون اساسی مورد شک است.
31. the excellence of our products is beyond any doubt
مرغوبیت کالاهای ما شک بردار نیست.
32. the outcome of their contest is still in doubt
نتیجه ی نبرد آنها هنوز روشن نیست.
33. the efficacy of these curative measures is still in doubt
فایده ی این اقدام های درمانی هنوز مورد شک است.
34. the historicity of some of those accounts is in doubt
تاریخمندی (تاریخی بودن) برخی از آن روایات مورد شک است.
35. the passage of the new tax bill is in doubt
تصویب شدن لایحه ی جدید مالیاتی معلوم نیست.
36. her competence as teacher and scholar has never been in doubt
تبحر او به عنوان معلم و دانشمند هرگز مورد شک نبوده است.