doublet

/ˈdəblət//ˈdʌblɪt/

معنی: لنگه، قرین، کلیجه، نوعی یل یا نیم تنه
معانی دیگر: (معمولا جمع - در بازی نرد و غیره) جفت، (جامه ی مردانه ی قدیم) نیم تنه ی بی آستین، کلیچه، (هریک از دو بخش یک جفت) تا، قرینه، (جواهرسازی) سنگ دوتایی (سنگی که از به هم چسباندن دو سنگ درست شده است)، جفت، دوتا، دولنگه

جمله های نمونه

1. The one at lower energy is a sharp doublet with essentially no progression, just one pair of weak satellites.
[ترجمه گوگل]یکی با انرژی کمتر یک دوتایی تیز است که اساساً هیچ پیشرفتی ندارد، فقط یک جفت ماهواره ضعیف
[ترجمه ترگمان]تنها یک جفت ماهواره ضعیف، یک زوج در انرژی پایین تر، یک زوج تیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The doublet of the Lost Sheep and the Lost Coin are simple in form.
[ترجمه گوگل]دوتایی گوسفند گمشده و سکه گمشده ساده هستند
[ترجمه ترگمان]The گوسفند گم شده و the گم شده به شکل ساده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Princess was to have ridden her famous Doublet, but her third entry was withdrawn.
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم قرار بود سوار دوبلت معروفش شود، اما ورود سوم او لغو شد
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم ماریا بایستی doublet مشهور او را سوار کرده بود اما ورود سوم او را پس گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The high velvet shoulder of his doublet smelt musty as though it had been lying in a trunk for centuries.
[ترجمه گوگل]شانه مخملی بلند دوبلش بوی کپک می‌داد که انگار قرن‌ها در تنه‌ای خوابیده است
[ترجمه ترگمان]شانه مخملی of بوی گند می داد که انگار قرن ها در چمدان افتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Various reproductive behaviors of the doublet were observed and their cytological details were demonstrated by Fculgen stain and modified Nigrosin stain techniques.
[ترجمه گوگل]رفتارهای مختلف تولیدمثلی دوبلت مشاهده شد و جزئیات سیتولوژیکی آنها با رنگ آمیزی Fculgen و تکنیک های رنگ آمیزی Nigrosin اصلاح شده نشان داده شد
[ترجمه ترگمان]رفتارهای باروری مختلف زوج مشاهده شد و جزئیات cytological آن ها با استفاده از لک Fculgen و تکنیک های لکه Nigrosin اصلاح شده اثبات شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The applications and the results of Electric doublet source frequency sounding on the Northern margin of Longshou mountain of Gansu are introduced.
[ترجمه گوگل]کاربردها و نتایج صداگذاری فرکانس منبع دوتایی الکتریکی در حاشیه شمالی کوه لانگشو گانسو معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]کاربردها و نتایج فرکانس منبع doublet الکتریکی در حاشیه شمالی کوهستان Longshou در گانسو معرفی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The desired operator is the spike doublet of Figure 40.
[ترجمه گوگل]عملگر مورد نظر دوبلت سنبله شکل 40 است
[ترجمه ترگمان]اپراتور مورد نظر یک زوج spike شکل ۴۰ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Doublet fine structure results from - orbit coupling and the two possible relative orientations of S and L.
[ترجمه گوگل]ساختار ظریف دوتایی از - جفت مداری و دو جهت نسبی احتمالی S و L حاصل می شود
[ترجمه ترگمان]Doublet ساختار بسیار خوبی از کوپلینگ های دور مدار و دو جهت گیری نسبی ممکن S و L را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A primrose doublet, fortune's knave, smiled on my fear.
[ترجمه گوگل]یک دوتایی پامچال، چنگال ثروت، به ترسم لبخند زد
[ترجمه ترگمان]یک لباس گل پامچال و یک آدم رذل، از ترسم لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The telescope was an old Meade ED 127 doublet which I had for only couple of weeks.
[ترجمه گوگل]تلسکوپ یک دوبلت قدیمی Meade ED 127 بود که من فقط چند هفته در اختیار داشتم
[ترجمه ترگمان]این تلسکوپ an کوچکی بود که من فقط چند هفته داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Proton and neutron form a charge doublet.
[ترجمه گوگل]پروتون و نوترون یک دوتایی بار تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]پروتون و نوترون یک زوج شارژ را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Clad in doublet and hose, and boots of Cordovan leather.
[ترجمه گوگل]پوشیده از دوتایی و شلنگ و چکمه های چرم کوردو
[ترجمه ترگمان]در حالی که کت و شلوار و چکمه های چرمی پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There be no doublet that the goods will reach you In time and In good order.
[ترجمه گوگل]هیچ دوبی وجود ندارد که کالا به موقع و با نظم خوب به دست شما برسد
[ترجمه ترگمان]هیچ doublet وجود ندارد که کالاها به موقع و با نظم و ترتیب به شما برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You will be lucky to have doublet in this game.
[ترجمه گوگل]شما خوش شانس خواهید بود که در این بازی دوبلت داشته باشید
[ترجمه ترگمان]شانس آوردی که تو این بازی یک لباس رسمی داشته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The actor have to wear a doublet in the play.
[ترجمه گوگل]بازیگر باید در نمایش دوبلت بپوشد
[ترجمه ترگمان]بازیگر باید در نمایش لباس بپوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لنگه (اسم)
match, mate, pendant, bale, leaf, doublet

قرین (اسم)
tally, compeer, doublet, cobber, correlate, counterpart

کلیجه (اسم)
doublet

نوعی یل یا نیم تنه (اسم)
doublet

تخصصی

[شیمی] دوتایی
[برق و الکترونیک] ( تابع ) دوبلت
[زمین شناسی] گوهرسنگ دوتکه یک جانشین جواهر با دو تکه مواد جواهری، یا یکی از مواد جواهری و یک دوم شیشه یا مواد مصنوعی که به هم جوش خورده یا بهم چسبیده اند – مثلاً : یک بدل شیشه ای با یک لایه نازک از گارنت خالص که بر روی نوک جوش خورده است . مقایسه شود با : سنگ سه تایی .
[ریاضیات] دو قطبی، زوج، جفتی، دوگان

انگلیسی به انگلیسی

• fitted jacket worn europe during the 14th century
a doublet is a short, tight-fitting jacket which was worn by men in former times.

پیشنهاد کاربران

( زبان شناسی ) دو کلمه که با حرف "و" به هم وصل می شوند و معنای یکسانی دارند. مانند: ظلم و ستم، تلاش و کوشش.
( زبان شناسی ) دو کلمه که با حرف "و" به هم وصل می شوند. مانند:رفت و آمد.
doublet ( نجوم )
واژه مصوب: دوتایی
تعریف: نوعی عدسی مرکب که از دو بخش اُپتیکی مجزا تشکیل شده است
شَقّه ، نیم تنه ی دوتکه یا جلوباز - در برابر جُبّه یا نیم تنه ی جلو بسته
دوتایی کوچک ، دوگانه کوچک ، دوگانک

بپرس