double take

/ˈdʌbəlˈteɪk//ˈdʌbəlteɪk/

یکه خوردن، واکنش دوگانه

جمله های نمونه

1. I did a double take - I couldn't believe it was her.
[ترجمه گوگل]دوبار برداشت کردم - باورم نمی شد که او باشد
[ترجمه ترگمان]دو بار سعی کردم - باورم نمی شد که او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You'd be forgiven for doing a double take.
[ترجمه گوگل]شما را برای انجام یک برداشت مضاعف می بخشید
[ترجمه ترگمان]تو را به خاطر انجام این کار بخشیده خواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He forces the eye into a double take: did that man actually do that just now?
[ترجمه گوگل]او چشم را مجبور می‌کند تا دوبار رفتار کند: آیا آن مرد واقعاً همین الان این کار را کرد؟
[ترجمه ترگمان]او چشم را به دو طرف فشار می دهد: آیا این مرد واقعا این کار را می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For me, it was an astonishing double take.
[ترجمه گوگل]برای من، این یک برداشت دوگانه شگفت انگیز بود
[ترجمه ترگمان]برای من، این کار دو برابر حیرت انگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Then a double take as Jack Russell went the same way for a disappointing
[ترجمه گوگل]سپس یک بازی دوگانه در نقش جک راسل به همان شیوه ناامیدکننده پیش رفت
[ترجمه ترگمان]پس از آن، پس از آن که جک راسل نیز به همان شکل نا امید کننده ای رفت،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had to do a double take, bumping into a filing cabinet.
[ترجمه گوگل]او مجبور شد دوبار برداشت کند و به کابینت بایگانی برخورد کند
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود دو بار آن را بردارد و به قفسه بایگانی که سوهان کشیده بود، برخورد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fred did a double take, then recognized Molly.
[ترجمه گوگل]فرد دوبار برداشت کرد، سپس مولی را شناخت
[ترجمه ترگمان]فرد آن را برداشت و مولی را شناخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His friends did a double take when they saw how much weight she hah lost.
[ترجمه گوگل]دوستانش وقتی دیدند او چقدر وزن کم کرده است، دوبار برداشت کردند
[ترجمه ترگمان]دوستانش وقتی دیدند که وزن او چقدر وزن دارد، دو بار طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He did a double take when I said I was getting married.
[ترجمه گوگل]وقتی گفتم ازدواج می‌کنم، او دوبار برداشت کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی گفتم دارم ازدواج می کنم دو برابر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. John did a double take when he saw Bill in girls'clothes.
[ترجمه گوگل]جان وقتی بیل را در لباس دخترانه دید، رفتاری دو چندان کرد
[ترجمه ترگمان]جان وقتی بیل را در لباس دخترها دید دو برابر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I did a double take myself when I first saw him with his hair cut.
[ترجمه گوگل]وقتی برای اولین بار او را با موهای کوتاه شده دیدم، خودم را دوبار انجام دادم
[ترجمه ترگمان]وقتی اولین بار او را با موی سرش دیدم، خودم را دو برابر کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Surrealists often do so in a double take turning irrational images themselves fetishistic.
[ترجمه گوگل]سوررئالیست‌ها اغلب این کار را با تصویرهای غیرمنطقی دوگانه انجام می‌دهند
[ترجمه ترگمان]The اغلب این کار را به گونه ای انجام می دهند که خود تصاویر نامعقول و غیر منطقی به خود می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He did a double take when he saw this painting.
[ترجمه گوگل]او وقتی این نقاشی را دید، دوبار برداشت کرد
[ترجمه ترگمان]هر وقت این نقاشی را می دید دو برابر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Jack did a double take the first time he saw Liz.
[ترجمه گوگل]جک اولین باری که لیز را دید دو بار انجام داد
[ترجمه ترگمان] جک \"اولین باری بود که\" لیز \"رو دید\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He did a sort of double take and said, "Brenda, next time you are talking bad about someone, make sure the three-way calling is disconnected.
[ترجمه گوگل]او یک جور دوتایی انجام داد و گفت: «برندا، دفعه بعد که در مورد کسی بد صحبت می‌کنی، مطمئن شو که تماس سه طرفه قطع شده است
[ترجمه ترگمان]او کاری انجام داد و گفت \" برندا، دفعه بعد که درباره کسی حرف می زنید، مطمئن شوید که تماس سه طرفه قطع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• defect in an engine's ignition; delayed response
if you do a double-take, your reaction to something is delayed because you have had to think twice about it, or because it is not what you expected to hear.

پیشنهاد کاربران

Do a double take
یکه خوردن، جا خوردن
جا خوردن
یکه خوردن
to look at someone or something and then look again because you suddenly recognize him, her, or it or notice that something unusual is happening:
I did a double take - I couldn't believe it was her.
...
[مشاهده متن کامل]

a delayed surprised reaction at seeing someone or something:
With her hair cut short and dyed red, I did a double take at first.
https://dictionary. cambridge. org/
نگاه دوباره انداختن

if you do a double take, you wait for a moment before you react
to something that has happened, because it is very surprising

بپرس