double standard

/ˈdʌbl̩ˈstændərd//ˈdʌbl̩ˈstændəd/

تبعیض (بخصوص بین زن و مرد)، یک بام و دو هوا، قواعد تبعی­ امیز وسخت گیر مخصوصا نسبت بجنس زن

جمله های نمونه

1. He's got a double standard: it's all right for him to have affairs but not for her.
[ترجمه گوگل]او معیار دوگانه ای دارد: برای او اشکالی ندارد که رابطه داشته باشد اما برای او نه
[ترجمه ترگمان]او یک معیار دوگانه دارد: همه چیز برای او مناسب است که کاری داشته باشد، اما نه برای او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In practice, of course, twelfth-century society adopted a double standard on the subject.
[ترجمه گوگل]البته در عمل، جامعه قرن دوازدهم استاندارد دوگانه ای را در مورد این موضوع اتخاذ کرد
[ترجمه ترگمان]البته در عمل، جامعه قرن دوازدهم یک استاندارد دوگانه بر روی موضوع به تصویب رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The double standard of morality relied upon this separation between the public and the private.
[ترجمه گوگل]معیار دوگانه اخلاق بر این جدایی بین عمومی و خصوصی تکیه داشت
[ترجمه ترگمان]معیار دوگانه اخلاق بر این جدایی بین مردم و دولت متکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This double standard of mores and values between attitudes to men and women was evident throughout the survey.
[ترجمه گوگل]این استاندارد دوگانه از آداب و ارزش ها بین نگرش به مردان و زنان در سراسر نظرسنجی مشهود بود
[ترجمه ترگمان]این استاندارد دوگانه آداب و رسوم بین نگرش ها نسبت به مردان و زنان در سراسر این نظرسنجی مشهود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That double standard was the underbelly of every easy laugh stand-up comedians got when they did hooker jokes.
[ترجمه گوگل]این استاندارد دوگانه زیربنای هر خنده آسانی بود که استندآپ کمدین ها هنگام انجام جوک های هوکر به آن دست می یافتند
[ترجمه ترگمان]این معیار دوگانه از بین همه خنده های بلند و خنده های بلند stand که وقتی آن ها شوخی می کردند، از بین رفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The double standard that divided the privileged and the poor, men and women, educated and uneducated was pervasive.
[ترجمه گوگل]استاندارد دوگانه ای که بین افراد ممتاز و فقیر، مرد و زن، تحصیل کرده و بیسواد تقسیم می کرد، فراگیر بود
[ترجمه ترگمان]این استاندارد دوگانه که امتیازات را تقسیم می کرد و فقرا، مردان و زنان، تحصیل کرده و بی سواد بود، فراگیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jemmat's frank protest against a double standard is certainly unusual.
[ترجمه گوگل]اعتراض صریح جمات به استاندارد دوگانه مطمئناً غیرعادی است
[ترجمه ترگمان]اعتراض صریح Jemmat علیه یک استاندارد دوگانه قطعا غیر عادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This kind of governmental double standard towards minorities survived until the passing of the Race Relations Act in 196
[ترجمه گوگل]این نوع استاندارد دوگانه دولتی در قبال اقلیت ها تا زمان تصویب قانون روابط نژادی در سال 196 باقی ماند
[ترجمه ترگمان]این نوع از استاندارد دوگانه دولتی نسبت به اقلیت ها تا زمان تصویب قانون روابط در سال ۱۹۶ به حیات خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is a double standard which fails to interpret fairly an important aspect of male-female differences.
[ترجمه گوگل]این یک استاندارد دوگانه است که نمی تواند جنبه مهمی از تفاوت های زن و مرد را تفسیر کند
[ترجمه ترگمان]این یک استاندارد دوگانه است که نمی تواند یک جنبه مهم از تفاوت های زن و مرد را تفسیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Society has a double standard when it comes to teen sex: it is seen as natural for boys but forbidden for girls.
[ترجمه گوگل]جامعه در مورد رابطه جنسی نوجوانان معیار دوگانه ای دارد: این امر برای پسران طبیعی است اما برای دختران ممنوع است
[ترجمه ترگمان]جامعه زمانی که به سکس نوجوان می رسد، یک استاندارد دوگانه دارد: برای پسرها طبیعی است اما برای دخترها ممنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We cannot have a double standard where we say everybody else must play by the rules, but we do not need to.
[ترجمه مبینا] ما نمی توانیم تبعیص قائل شویم جایی که می گوییم همه قوانین را رعایت کنند ولی ما نیازی نیست رعایت کنیم
|
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم استاندارد دوگانه ای داشته باشیم که بگوییم بقیه باید طبق قوانین بازی کنند، اما ما نیازی به این کار نداریم
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم یک استاندارد دوگانه ای داشته باشیم که بگوییم هر کس دیگری باید با قوانین بازی کند، اما ما نیازی به آن نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The double standard of the American foreign policy has the profound historical, cultural and realistic roots.
[ترجمه گوگل]استاندارد دوگانه سیاست خارجی آمریکا ریشه های عمیق تاریخی، فرهنگی و واقع بینانه دارد
[ترجمه ترگمان]معیار دوگانه سیاست خارجی آمریکا ریشه های عمیق تاریخی، فرهنگی و واقع بینانه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So yes there is a double standard on Engadget. Whatever standard benefits Apple.
[ترجمه گوگل]بنابراین بله یک استاندارد دوگانه در Engadget وجود دارد هر استانداردی که به نفع اپل باشد
[ترجمه ترگمان]پس بله، یک استاندارد دوگانه بر روی Engadget وجود دارد هر استاندارد (اپل)هر چه که باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We cannot use a double standard for measuring our own and other people's policies.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم از استاندارد دوگانه برای سنجش سیاست های خود و دیگران استفاده کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم از یک استاندارد دوگانه برای اندازه گیری سیاست های خودمان و دیگران استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• moral code or standard that applies more rigorously to one group of people or circumstances than to another, standard that is not equally applicable to all people
a double standard is a set of unfair principles that allows more freedom of behaviour to one group of people than to another.

پیشنهاد کاربران

یک بام و دو هوا/ استاندارد دوگانه.
استاندارد دوگانه به کارگیری مجموعه های مختلف اصول برای موقعیت هایی است که اصولاً یکسان هستند.
مثلا یه دختر قد پسر براش مهمه نباید انتظار داشته باشه که وزن خودش برای پسر مهم نباشه! این یه مثال استاندارد دو گانه است.
دورو
What a double standard .
چه آدم دورویی .
a rule or standard of good behaviour that, unfairly, some people are expected to follow or achieve but other people are not
یک بام و دو هوا یا استاندارد دوگانه اصطلاحی است برای اشاره به تبعیض و بی عدالتی؛ زمانی که در شرایط یکسان برای افراد متفاوت، مجموعه متفاوتی از اصول یا قوانین اعمال می گردد. چنین عملکردی برخلاف اصول اولیه عدالت شناخته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

در برخی فرهنگ ها برخی رفتارها توسط گروهی از مردم پذیرفته است، اما انجام همان رفتار توسط گروه دیگری از مردمان ناپذیرفتنی و تابوست.
این اصطلاح از داستانی قدیمی به شرح زیر ریشه گرفته شده است:
پیرزنی با عروس و دامادش در خانه ای زندگی می کردند. شبی تابستانی بود و هوا گرم، پس همه روی پشت بام خوابیده بودند. یک طرف بام داماد و دخترِ زن می خوابیدند و طرف دیگر بام، عروس و پسرش. پیرزن دید که پسر و عروسش به هم چسبیده خوابیده اند، آنها را بیدار کرد و گفت: هوای به این گرمی خوب نیست به هم چسبیده باشید، از هم جدا بخوابید! سپس متوجه دختر و دامادش شد که جدا از هم خوابیده بودند. گفت: هوای به این سردی، خوب نیست از هم جدا بخوابید! بروید کنار هم! عروس که این طور دید بلند شد و گفت:
قربون برم خدا را یک بام و دو هوا را
یک بر بام سرما را یک بر بام گرما را
و از همان جا این ضرب المثل به وجود آمد و بین مردم رایج گردید.
مثال ها؛
“It’s a double standard that men are praised for assertiveness while women are labeled as aggressive. ”
In a discussion about workplace policies, one might argue, “The company’s dress code is a double standard. Men are allowed to wear casual attire, but women are expected to adhere to stricter professional standards. ”
A social commentator might criticize a celebrity’s behavior and state, “This is a classic example of a double standard. If it were anyone else, they would face severe consequences, but because of their fame, they get a pass. ”

منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Double_standard• https://fluentslang.com/slang-for-contradiction/
تبعیض
یک بام و دو هوا
استاندارد دوگانه
دو چشکی
Double standards are unfair. If a teacher lets all the boys bring candy for lunch but not the girls, that’s a double standard.
تبعیض
یکی نبودن حرف و عما
دوگانگی
یعنی کسی حرفی بزنه و بعدش برعکسش عمل کنه
He was accused of applying double standards in his behaviour
Don't use double standards!
Different rules for different people

بپرس