🔸 معادل فارسی:
دو برابر کردن تعهد / شدت بخشیدن / پافشاری بیشتر / ریسک مضاعف
در زبان محاوره ای:
محکم تر گرفتن، بیشتر روی چیزی شرط بستن، لج کردن و ادامه دادن با شدت بیشتر
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( قمار – ریشه اصلی ) :**
در بازی بلک جک، وقتی بازیکن شرط اولیه را دو برابر می کند و متعهد می شود فقط یک کارت دیگر بگیرد.
مثال: He decided to double down on his bet.
تصمیم گرفت شرطش رو دو برابر کنه.
2. ** ( تجاری – استعاری ) :**
افزایش سرمایه گذاری یا تلاش در یک مسیر خاص، حتی با وجود ریسک یا شکست های قبلی.
مثال: The company doubled down on digital marketing after initial success.
شرکت بعد از موفقیت اولیه، سرمایه گذاری در بازاریابی دیجیتال رو دو برابر کرد.
3. ** ( سیاسی – اجتماعی ) :**
پافشاری بیشتر بر یک موضع یا تصمیم، حتی در برابر انتقاد یا مخالفت.
مثال: The politician doubled down on his controversial statement.
سیاستمدار روی حرف جنجالی اش بیشتر پافشاری کرد.
4. ** ( محاوره ای – رفتاری ) :**
اصرار یا شدت عمل بیشتر در ادامه ی یک رفتار یا تصمیم.
مثال: She doubled down on her fitness routine before the competition.
قبل از مسابقه، برنامه ی ورزشی اش رو شدیدتر ادامه داد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
intensify – reinforce – commit further – escalate – persist – redouble efforts
دو برابر کردن تعهد / شدت بخشیدن / پافشاری بیشتر / ریسک مضاعف
در زبان محاوره ای:
محکم تر گرفتن، بیشتر روی چیزی شرط بستن، لج کردن و ادامه دادن با شدت بیشتر
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( قمار – ریشه اصلی ) :**
در بازی بلک جک، وقتی بازیکن شرط اولیه را دو برابر می کند و متعهد می شود فقط یک کارت دیگر بگیرد.
مثال: He decided to double down on his bet.
تصمیم گرفت شرطش رو دو برابر کنه.
2. ** ( تجاری – استعاری ) :**
افزایش سرمایه گذاری یا تلاش در یک مسیر خاص، حتی با وجود ریسک یا شکست های قبلی.
مثال: The company doubled down on digital marketing after initial success.
شرکت بعد از موفقیت اولیه، سرمایه گذاری در بازاریابی دیجیتال رو دو برابر کرد.
3. ** ( سیاسی – اجتماعی ) :**
پافشاری بیشتر بر یک موضع یا تصمیم، حتی در برابر انتقاد یا مخالفت.
مثال: The politician doubled down on his controversial statement.
سیاستمدار روی حرف جنجالی اش بیشتر پافشاری کرد.
4. ** ( محاوره ای – رفتاری ) :**
اصرار یا شدت عمل بیشتر در ادامه ی یک رفتار یا تصمیم.
مثال: She doubled down on her fitness routine before the competition.
قبل از مسابقه، برنامه ی ورزشی اش رو شدیدتر ادامه داد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
مصمم تر شدن
دو برابر کردن
دو برابر کردن
توان مضاعفی را صرف کاری کردن
اصرار و پافشاری. مثال:هر چی نصیحتش کردم گوش نداد و اشتباهش را تکرار "double down" کرد.
پذیرفتن ریسک بیشتر برای دو برابر کردن نتیجه .
ریشه : در بازی ورق بنام backjack یا همون ۲۱
ریشه : در بازی ورق بنام backjack یا همون ۲۱
شدت عمل بیشتر نشون دادن. لج کردن. بر موضع خود بیشتر پافشاری کردن. البته لزوما همیشه معنی لج کردن رو نمیده. مثلا چون احساس میکنه به اندازه کافی راه حلش ( یا واکنشش ) کارگشا نبوده، شدتش رو بیشتر میکنه.
ریسک مظاعف
زدن به سیم آخر
- دو چندان کردن
- مضاعف کردن
- تشدید کردن
- بیشتر ریسک کردن to take a further risk
• to engage in a risky behavior, especially when one is already in a dangerous situation
Big tech companies have recently vowed to double down on secrecy.
- مضاعف کردن
- تشدید کردن
- بیشتر ریسک کردن to take a further risk
... [مشاهده متن کامل]
اصرار کردن ، پافشاری کردن
1 - به خطر انداختن
2 - تشدید کردن
2 - تشدید کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)