1 - تعیین تعهد قوی تر به یک تصمیم یا باور، به ویژه هنگام مواجهه با مشکلات یا انتقادها:
یعنی وقتی فردی به جای عقب نشینی یا تغییر نظر، بر تصمیم یا عقیده خودش پافشاری بیشتری می کند و مصمم تر می شود.
مثال ها:
... [مشاهده متن کامل]
Despite the setbacks, Sarah decided to double down on her studies.
( با وجود مشکلات، سارا تصمیم گرفت بیشتر روی درس هایش تمرکز کند. )
Instead of admitting failure, the politician doubled down on his policies.
( به جای قبول شکست، سیاستمدار بر سیاست های خود اصرار ورزید. )
2 - Double down یعنی �دو برابر شدن تعهد و تلاش� یا �ریسک بیشتر کردن برای بردن بیشتر�، چه در زندگی واقعی و چه در بازی.
یعنی وقتی فردی به جای عقب نشینی یا تغییر نظر، بر تصمیم یا عقیده خودش پافشاری بیشتری می کند و مصمم تر می شود.
مثال ها:
... [مشاهده متن کامل]
( با وجود مشکلات، سارا تصمیم گرفت بیشتر روی درس هایش تمرکز کند. )
( به جای قبول شکست، سیاستمدار بر سیاست های خود اصرار ورزید. )
2 - Double down یعنی �دو برابر شدن تعهد و تلاش� یا �ریسک بیشتر کردن برای بردن بیشتر�، چه در زندگی واقعی و چه در بازی.
مصمم تر شدن
دو برابر کردن
دو برابر کردن
توان مضاعفی را صرف کاری کردن
اصرار و پافشاری. مثال:هر چی نصیحتش کردم گوش نداد و اشتباهش را تکرار "double down" کرد.
پذیرفتن ریسک بیشتر برای دو برابر کردن نتیجه .
ریشه : در بازی ورق بنام backjack یا همون ۲۱
ریشه : در بازی ورق بنام backjack یا همون ۲۱
شدت عمل بیشتر نشون دادن. لج کردن. بر موضع خود بیشتر پافشاری کردن. البته لزوما همیشه معنی لج کردن رو نمیده. مثلا چون احساس میکنه به اندازه کافی راه حلش ( یا واکنشش ) کارگشا نبوده، شدتش رو بیشتر میکنه.
ریسک مظاعف
زدن به سیم آخر
- دو چندان کردن
- مضاعف کردن
- تشدید کردن
- بیشتر ریسک کردن to take a further risk
• to engage in a risky behavior, especially when one is already in a dangerous situation
Big tech companies have recently vowed to double down on secrecy.
- مضاعف کردن
- تشدید کردن
- بیشتر ریسک کردن to take a further risk
... [مشاهده متن کامل]
اصرار کردن ، پافشاری کردن
1 - به خطر انداختن
2 - تشدید کردن
2 - تشدید کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)