🔸 معادل فارسی:
خیلی دوست داشتن / بیش از حد محبت کردن / خیلی مواظب و مهربان بودن
در زبان محاوره ای:
خیلی به کسی عشق ورزیدن، لوس کردن، دل سوختن
🔸 تعریف ها:
1. ( عاطفی – محبت آمیز ) :
... [مشاهده متن کامل]
به شدت محبت و علاقه نشان دادن به کسی یا چیزی، اغلب به شکلی زیاد و گاهی حتی غیرمنطقی یا بیش از حد.
مثال: She dotes on her grandchildren, always giving them gifts.
او خیلی به نوه هایش محبت می کند و همیشه به آن ها هدیه می دهد.
2. ( رفتاری – توجه محور ) :
بیش از حد به کسی اهمیت دادن و او را نوازش کردن.
مثال: Parents often dote on their only child.
والدین اغلب بیش از حد به تنها فرزندشان توجه و محبت می کنند.
🔸 مترادف ها:
adore – cherish – spoil – lavish attention on – pampe
🔸 نکته ی فرهنگی:
"dote on" بیشتر در زمینه محبت به کودکان، نوه ها یا حیوانات خانگی به کار می رود و بیانگر عشق و توجه بسیار زیاد است، که گاهی ممکن است کمی بیش از حد به نظر برسد و به معنای لوس کردن هم استفاده شود. برداشتی مثبت یا منفی بسته به موقعیت و لحن دارد.
خیلی دوست داشتن / بیش از حد محبت کردن / خیلی مواظب و مهربان بودن
در زبان محاوره ای:
خیلی به کسی عشق ورزیدن، لوس کردن، دل سوختن
🔸 تعریف ها:
1. ( عاطفی – محبت آمیز ) :
... [مشاهده متن کامل]
به شدت محبت و علاقه نشان دادن به کسی یا چیزی، اغلب به شکلی زیاد و گاهی حتی غیرمنطقی یا بیش از حد.
مثال: She dotes on her grandchildren, always giving them gifts.
او خیلی به نوه هایش محبت می کند و همیشه به آن ها هدیه می دهد.
2. ( رفتاری – توجه محور ) :
بیش از حد به کسی اهمیت دادن و او را نوازش کردن.
مثال: Parents often dote on their only child.
والدین اغلب بیش از حد به تنها فرزندشان توجه و محبت می کنند.
🔸 مترادف ها:
🔸 نکته ی فرهنگی:
"dote on" بیشتر در زمینه محبت به کودکان، نوه ها یا حیوانات خانگی به کار می رود و بیانگر عشق و توجه بسیار زیاد است، که گاهی ممکن است کمی بیش از حد به نظر برسد و به معنای لوس کردن هم استفاده شود. برداشتی مثبت یا منفی بسته به موقعیت و لحن دارد.
اونا همیشه لوسش میکنن و هرچی میخواد براش میخرن
dote on/upon sb: کسی را خیلی دوست داشتن و این کار را با عمل نشان دادن
everyone doted on her, the only girl in the family
عشق ورزیدن ابلهانه
کشته مرده کسی بودن، شیفته و واله کسی بودن
be extremely and uncritically fond of.
"she doted on her two young children"