dosage

/ˈdoʊsɪdʒ//ˈdəʊsɪdʒ/

معنی: مقدار مصرف، مقدار تجویز شده دارو، یک خوراک دارو، مقدار استعمال دارو
معانی دیگر: (به ویژه در مورد دارو) مقدار خوراک، پیمایش، میزان (تجویز شده)

جمله های نمونه

1. the prescribed dosage is one teaspoon every hour
میزان تجویز شده،یک قاشق چای خوری در هر ساعت است.

2. Excessive dosage of this drug can result in injury to the liver.
[ترجمه گوگل]دوز بیش از حد این دارو می تواند منجر به آسیب به کبد شود
[ترجمه ترگمان]مقدار بیش از حد این دارو می تواند منجر به آسیب به کبد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was recommended a high dosage of morphine.
[ترجمه گوگل]به او دوز بالای مورفین توصیه شد
[ترجمه ترگمان]به او مقدار زیادی مورفین توصیه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You mustn't exceed the recommended dosage.
[ترجمه گوگل]شما نباید از دوز توصیه شده تجاوز کنید
[ترجمه ترگمان]شما نباید از داروی تجویز شده چشم پوشی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The daily dosage is steadily reduced over several weeks.
[ترجمه گوگل]دوز روزانه به طور پیوسته در طی چند هفته کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]میزان مصرف روزانه به طور پیوسته در عرض چند هفته کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He held up a hypodermic to check the dosage.
[ترجمه گوگل]او یک هیپودرمیک را برای بررسی دوز نگه داشت
[ترجمه ترگمان]او a را بالا گرفت تا مقدار دارو را بررسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The subjects were given quadruple the normal dosage of the drug.
[ترجمه گوگل]به آزمودنی ها دوز چهار برابر معمول دارو داده شد
[ترجمه ترگمان]این موضوعات چهار برابر مقدار طبیعی این دارو در نظر گرفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The recommended dosage is one tablet every four hours.
[ترجمه گوگل]دوز توصیه شده یک قرص هر چهار ساعت است
[ترجمه ترگمان]مقدار توصیه شده در هر چهار ساعت یک قرص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His doctor increased the dosage but did not change to a different medication.
[ترجمه گوگل]دکتر او دوز را افزایش داد اما به داروی دیگری تغییر نکرد
[ترجمه ترگمان]دکتر میزان مصرف دارو را افزایش داد اما به یک دارو دیگر تغییر نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The maximum allowable dosage is two tablets a day.
[ترجمه گوگل]حداکثر دوز مجاز دو قرص در روز است
[ترجمه ترگمان]حداکثر مقدار مجاز روزانه دو قرص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was put on a high dosage of vitamin C.
[ترجمه گوگل]او دوز بالایی از ویتامین C دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او به میزان زیادی از ویتامین C استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The other anticonvulsants should be used in whatever dosage is required to maintain therapeutic blood levels.
[ترجمه گوگل]سایر داروهای ضد تشنج باید در هر دوزی که برای حفظ سطح درمانی خون لازم است استفاده شوند
[ترجمه ترگمان]The دیگر باید در هر مقدار مورد نیاز برای حفظ سطح خون درمانی مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A given increase in dosage, therefore, may produce a disproportionately large increase of serum level.
[ترجمه گوگل]بنابراین، افزایش معین دوز ممکن است باعث افزایش نامتناسب زیادی در سطح سرمی شود
[ترجمه ترگمان]افزایش قابل توجه در میزان مصرف، ممکن است افزایش زیادی در سطح سرم ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Consequently, the drug must be started in low dosage and built up very gradually.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، دارو باید با دوز کم شروع شود و به تدریج ساخته شود
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، این دارو باید با مقدار کم شروع شود و به تدریج افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The dosage recommended for vitamin D therapy must be viewed as a general guideline.
[ترجمه گوگل]دوز توصیه شده برای درمان ویتامین D باید به عنوان یک دستورالعمل کلی در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]مقدار توصیه شده برای درمان ویتامین D باید بعنوان یک راهنمای کلی تلقی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مقدار مصرف (اسم)
dosage

مقدار تجویز شده دارو (اسم)
dosage

یک خوراک دارو (اسم)
dosage

مقدار استعمال دارو (اسم)
dosage

انگلیسی به انگلیسی

• portion, prescribed amount (as in medicine)
the dosage of a medicine or drug is the amount that should be taken.

پیشنهاد کاربران

مصرف دارو
dosage ( پزشکی )
واژه مصوب: چنده‏گذاری
تعریف: تعیین و تنظیم مقدار دفعات مصرف دارو|||متـ . تعیین مقدار مصرف

بپرس