dorsum


معنی: پشت، ظهر
معانی دیگر: هر اندام یا چیز پشت مانند، (جانور) پشت، ظهر حیوان یا چیزی

جمله های نمونه

1. the dorsum of the hand
پشت دست

2. The swelling is typically unilateral and can include dorsum of the hand or foot.
[ترجمه گوگل]تورم معمولا یک طرفه است و می تواند پشت دست یا پا را نیز شامل شود
[ترجمه ترگمان]این ورم معمولا یک جانبه است و می تواند شامل dorsum دست یا پا باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The term dorsum is also used to describe the anterosuperior surface of the foot.
[ترجمه گوگل]اصطلاح dorsum همچنین برای توصیف سطح قدامی فوقانی پا استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]واژه dorsum نیز برای توصیف سطح anterosuperior پا مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. On the dorsum, the metacaral bones can be palpated.
[ترجمه گوگل]در قسمت پشتی، استخوان های متاکارال را می توان لمس کرد
[ترجمه ترگمان]روی the، استخوان ها metacaral می توانند آن را لمس کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The skin of the dorsum of the nose may be lacerated.
[ترجمه گوگل]ممکن است پوست پشت بینی دچار پارگی شود
[ترجمه ترگمان]پوست نوک بینی ممکن است پاره باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Arterialization of the dorsum vein on the hand.
[ترجمه گوگل]شریانی شدن ورید پشتی روی دست
[ترجمه ترگمان]از رگ dorsum روی دست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. ConclusionThe blood supply of free dorsum pedis flap is reliable, and it can become ideal skin flap to repair the soft tissue coloboma of oromaxillo-facial region.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری خونرسانی فلپ آزاد پشتی پدیس قابل اطمینان است و می‌تواند به فلپ پوستی ایده‌آل برای ترمیم کلوبوم بافت نرم ناحیه اوروماگزیلو-صورت تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]تامین خون ConclusionThe of آزاد dorsum reliable است و می تواند به سمت ایجاد دریچه پوست ایده آل برای ترمیم بافت نرم ناحیه صورت - صورت تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The volatile compounds from longissimus dorsum of Hezuo swine are analysed by GC-MS using headspace solid phase microextraction(HSSPME).
[ترجمه گوگل]ترکیبات فرار از longissimus dorsum خوکی Hezuo توسط GC-MS با استفاده از میکرواستخراج فاز جامد (HSSPME) تجزیه و تحلیل می‌شوند
[ترجمه ترگمان]ترکیبات فرار از longissimus dorsum از swine Hezuo توسط GC - MS با استفاده از microextraction فازی headspace (HSSPME)آنالیز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When the retrograde flow neurocutaneous island flap was raised, the end to side neurorrhaphy was carried out between the sural nerve carried by the flap and the cutaneous nerve of the foot dorsum.
[ترجمه گوگل]هنگامی که فلپ جزیره عصبی پوستی جریان رتروگراد مطرح شد، نورورافی انتهایی به طرف بین عصب سورال که توسط فلپ حمل می‌شود و عصب پوستی پشت پا انجام شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که حرکت واپس رونده در جزیره به سمت بالا حرکت کرد، انتهای آن بین عصب sural منتقل شده توسط دریچه و عصب پوستی پای پیاده انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To discuss the surgical treatment of deep burns on the dorsum manus of children so as to decrease the occurrence of function disability.
[ترجمه گوگل]هدف بحث در مورد درمان جراحی سوختگی های عمیق در مانوس پشتی کودکان به منظور کاهش وقوع ناتوانی عملکردی
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد درمان جراحی سوختگی های عمیق در the manus از کودکان به گونه ای که وقوع ناتوانی در عملکرد را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To explore the method of superficial vein turgidity in the dorsum of hand and increase the accuracy of venepuncture.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی روش تورژیدی ورید سطحی در پشت دست و افزایش دقت رگ‌گیری
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی روش of سطحی در the دست و افزایش دقت of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The part with highest incidence rate of dermatomycosis on dog body is ear (2 33%), the second is dorsum (1 56%), the lowest part is nose (0. 63%).
[ترجمه گوگل]قسمت با بالاترین میزان بروز درماتومایکوز در بدن سگ گوش (333/2%)، قسمت دوم پشتی (56/1%) و کمترین قسمت بینی (63/0%) است
[ترجمه ترگمان]قسمت با بالاترین نرخ شیوع dermatomycosis بر روی بدن سگ گوش است (۲ ۳۳ %)، دومی dorsum (۱ ۵۶ %)، پایین ترین قسمت بینی (۰)است ۶۳ %)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To help treatment of muscles and nerves lesion in dorsum of antebrachium, an anatomic study of the terminal branches of posterior interosseous nerve(PIN) was carried out.
[ترجمه گوگل]هدف: برای کمک به درمان ضایعات عضلانی و اعصاب در پشت انتبراشیوم، مطالعه آناتومیک شاخه های انتهایی عصب بین استخوانی خلفی (PIN) انجام شد
[ترجمه ترگمان]هدف برای کمک به درمان ماهیچه ها و ایجاد lesion اعصاب در dorsum، یک مطالعه بالینی از شاخه های terminal عصب interosseous پشتی (PIN)انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پشت (اسم)
back, rear, support, continuation, sequel, backbone, backside, reverse, dorsum, back part, generation, flesh side, wrong side

ظهر (اسم)
dorsum, dinner hour, noon, midday, noonday, dinnertime, meridian, noontide

تخصصی

[زمین شناسی] پشت. قسمت پشتی یا بالایی جانور

انگلیسی به انگلیسی

• back

پیشنهاد کاربران

استخوان پشت بینی
در آناتومی زبان انسان ( tongue ) :
به ناحیه انتهای زبان ( نزدیک حلق ) تا وسط زبان را dorsum یا back میگویند.

بپرس