dorsiflexion

1. ObjectiveTo measure cortical areas involved ankle dorsiflexion and planter flexion.

[ترجمه گوگل]ObjectiveTo اندازه گیری نواحی قشر مغز شامل دورسی فلکشن مچ پا و فلکشن کاشت
[ترجمه ترگمان]ObjectiveTo نواحی قشری involved ankle و planter flexion را اندازه گیری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Methods Six - health subjects performed ankle dorsiflexion and planter flexion. While, functional MRI at 5 T was

[ترجمه گوگل]روش‌های ششم - افراد سالم دورسی فلکشن مچ پا و فلکشن کاشت را انجام دادند در حالی که MRI عملکردی در 5 T بود
[ترجمه ترگمان]روش های شش - سلامت، قوزک پا و گلدان flexion را انجام دادند در حالی که ام آر آی عملکردی در ۵ تی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Maintains feet in dorsiflexion. Reduces risk of foot - drop.

[ترجمه گوگل]پاها را در حالت دورسی فلکشن حفظ می کند خطر افتادگی پا را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]پاهای Maintains در dorsiflexion کاهش ریسک سقوط پای پیاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The loss of dorsiflexion in the right ankle that resulted from excision of the anterior tibialis muscle.

[ترجمه گوگل]از دست دادن دورسی فلکشن در مچ پای راست که ناشی از برداشتن عضله تیبیالیس قدامی است
[ترجمه ترگمان]از دست رفتن قوزک پا در مچ راست که ناشی از برش ماهیچه tibialis جلویی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Six - health subjects performed ankle dorsiflexion and planter flexion. While, functional MRI at 5 T was made.

[ترجمه گوگل]شش آزمودنی سلامت، دورسی فلکشن مچ پا و فلکشن کاشت را انجام دادند در حالی که MRI عملکردی در 5 T ساخته شد
[ترجمه ترگمان]شش موضوع بهداشتی که قوزک پا و زمین دار بزرگ را به اجرا در آوردند در حالی که MRI در ۵ تی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. During swing phase, the increased activation of tibialis anterior is relevant to the increased required ankle dorsiflexion angle for foot clearance as increased incline slope.

[ترجمه گوگل]در طول فاز نوسان، افزایش فعال شدن تیبیالیس قدامی با افزایش زاویه دورسی فلکشن مچ پا برای پاکسازی پا به عنوان شیب شیب افزایش یافته مرتبط است
[ترجمه ترگمان]در طول فاز نوسان، افزایش فعال of قدامی مربوط به افزایش زاویه dorsiflexion مورد نیاز برای پاک سازی پا به عنوان شیب افزایش شیب مربوطه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The mechanism of injury is usually related to severe dorsiflexion associated with a torn flexor retinaculum, allowing the tendon to slide out of its groove.

[ترجمه گوگل]مکانیسم آسیب معمولاً مربوط به دورسی فلکشن شدید همراه با پارگی فلکسور شبکیه است که به تاندون اجازه می دهد از شیار خود خارج شود
[ترجمه ترگمان]مکانیزم آسیب معمولا مربوط به dorsiflexion شدید مرتبط با a torn retinaculum است که به the اجازه می دهد از شیار خود خارج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Syndesmosis width significantly increased when the screw was inserted in dorsiflexion for 5 Nm of torque.

[ترجمه گوگل]عرض Syndesmosis به طور قابل توجهی افزایش یافته است زمانی که پیچ در دورسی فلکشن برای 5 نیوتن متر گشتاور قرار داده شد
[ترجمه ترگمان]عرض Syndesmosis به طور قابل توجهی زمانی افزایش یافت که پیچ در dorsiflexion به مدت ۵ نیوتن وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Photoelastic experiment was used to study distributing law of dorsiflexion movement of spine.

[ترجمه گوگل]برای مطالعه قانون توزیع حرکت دورسی فلکشن ستون فقرات از آزمایش فوتوالاستیک استفاده شد
[ترجمه ترگمان]آزمایش Photoelastic برای مطالعه توزیع حقوق of ستون فقرات مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To investigate the effect of electromyographic biofeedback with electric stimulation (Est-EMGBFT) training on dorsiflexion of foot of cerebral palsy children with spastic diplegia type.

[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تأثیر تمرین بیوفیدبک الکترومیوگرافیک با تحریک الکتریکی (Est-EMGBFT) بر دورسی فلکشن پای کودکان فلج مغزی مبتلا به دیپلژی اسپاستیک
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد اثر of electromyographic با تحریک الکتریکی (Est - EMGBFT)بر dorsiflexion پای کودکان مبتلا به فلج مغزی با نوع spastic diplegia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

انگلیسی به انگلیسی

پیشنهاد کاربران

بپرس