نافعال، غیرِ فعال؛ دروغکی خود را به خواب زده؛ مثلاً خُفتِه
lying asleep or as if asleep; inactive, as in sleep
در حالت استراحت یا عدم فعالیت؛ غیرفعال؛ در حال تعلیق
in a state of rest or inactivity; inoperative; in abeyance
... [مشاهده متن کامل]
زیست شناسی. در حالت حداقل فعالیت متابولیکی با توقف رشد، چه به عنوان واکنش به شرایط نامطلوب یا به عنوان بخشی از ریتم طبیعی سالانه یک ارگانیسم.
Biology. in a state of minimal metabolic activity with cessation of growth, either as a reaction to adverse conditions or as part of an organism's normal annual rhythm
زمین شناسی. ( یک آتشفشان ) که در 10000 سال گذشته فوران نکرده باشد، اما احتمال فوران مجدد دارد.
Geology. ( of a volcano ) not having erupted within the last 10, 000 years, but having the probability of erupting again
گیاه شناسی. به طور موقت غیر فعال
Botany. temporarily inactive
چیزی که خفته است، فعال یا در حال رشد نیست اما این قابلیت را دارد که در زمان بعدی فعال شود
Something that is dormant is not active or growing but has the ability to be active at a later time
در حالت استراحت یا عدم فعالیت؛ غیرفعال؛ در حال تعلیق
... [مشاهده متن کامل]
زیست شناسی. در حالت حداقل فعالیت متابولیکی با توقف رشد، چه به عنوان واکنش به شرایط نامطلوب یا به عنوان بخشی از ریتم طبیعی سالانه یک ارگانیسم.
زمین شناسی. ( یک آتشفشان ) که در 10000 سال گذشته فوران نکرده باشد، اما احتمال فوران مجدد دارد.
گیاه شناسی. به طور موقت غیر فعال
چیزی که خفته است، فعال یا در حال رشد نیست اما این قابلیت را دارد که در زمان بعدی فعال شود