1. that medicine made me feel really dopey
آن دارو مرا حسابی نشئه کرد.
2. I'm feeling really dopey this morning.
[ترجمه گوگل]امروز صبح واقعا احساس کسالت دارم
[ترجمه ترگمان]امروز صبح واقعا احساس پوچی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امروز صبح واقعا احساس پوچی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I felt dopey and drowsy after the operation.
[ترجمه گوگل]بعد از عمل احساس کسالت و خواب آلودگی داشتم
[ترجمه ترگمان]بعد از عمل، احساس گیجی و رخوت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعد از عمل، احساس گیجی و رخوت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The medicine always made him feel dopey and unable to concentrate.
[ترجمه گوگل]این دارو همیشه باعث می شد که او احساس کسالت و ناتوانی در تمرکز کند
[ترجمه ترگمان]دارو همیشه باعث می شد که او احساس dopey کند و نمی توانست تمرکز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دارو همیشه باعث می شد که او احساس dopey کند و نمی توانست تمرکز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She's still a little dopey from the anaesthetic.
[ترجمه گوگل]او هنوز کمی از داروی بیهوشی کسالت دارد
[ترجمه ترگمان]او هنوز هم کمی گیج و منگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او هنوز هم کمی گیج و منگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Then he became dopey and fell into a deep sleep that lasted for several hours.
[ترجمه گوگل]سپس او حالت کسالت گرفت و به خواب عمیقی فرو رفت که چندین ساعت طول کشید
[ترجمه ترگمان]بعد مثل احمقا شد و به خوابی عمیق فرو رفت که چند ساعت طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعد مثل احمقا شد و به خوابی عمیق فرو رفت که چند ساعت طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But Walt decided that Dopey would have far greater appeal if he was young and puppyish.
[ترجمه گوگل]اما والت به این نتیجه رسید که اگر جوان و توله سگ بود، دوپی جذابیت بسیار بیشتری داشت
[ترجمه ترگمان]ولی والت به این نتیجه رسید که \"Dopey\" اگه جوون و با puppyish باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ولی والت به این نتیجه رسید که \"Dopey\" اگه جوون و با puppyish باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Did you ever hear such dopey names?
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال چنین اسامی بدجنسی را شنیده اید؟
[ترجمه ترگمان]تا حالا اسم احمقانه شون رو شنیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تا حالا اسم احمقانه شون رو شنیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. What is it that makes politicians do such dopey things?
[ترجمه گوگل]چه چیزی باعث می شود که سیاستمداران دست به چنین کارهای کثیفی بزنند؟
[ترجمه ترگمان]این چه چیزی است که سیاستمداران را وادار به انجام چنین کارهایی می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این چه چیزی است که سیاستمداران را وادار به انجام چنین کارهایی می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Danny relied on a dopey and familiar joke to produce a comic dialogue about deflating muscles.
[ترجمه گوگل]دنی برای تولید یک دیالوگ کمدی در مورد تخلیه ماهیچه ها بر یک شوخی مضحک و آشنا تکیه کرد
[ترجمه ترگمان]دنی به جوک و شوخی خودمانی برای تولید یک گفتگوی خنده دار در مورد این ماهیچه ها تکیه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دنی به جوک و شوخی خودمانی برای تولید یک گفتگوی خنده دار در مورد این ماهیچه ها تکیه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. That was a dopey thing to do.
[ترجمه گوگل]این یک کار کثیف بود
[ترجمه ترگمان] این کار احمقانه ام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این کار احمقانه ام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. You still think screwing is really like those dopey songs you used to sing.
[ترجمه گوگل]هنوز هم فکر میکنی که پیچیدن واقعاً شبیه آن آهنگهای مضحک است که قبلاً میخواندی
[ترجمه ترگمان]هنوزم فکر می کنی گند زدن به اون آهنگ های احمقانه احمقانه آیه که قبلا خوندی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هنوزم فکر می کنی گند زدن به اون آهنگ های احمقانه احمقانه آیه که قبلا خوندی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Demon cat and dopey dog are dashing into the roadway.
[ترجمه گوگل]گربه اهریمنی و سگ بداخلاق در حال هجوم به جاده هستند
[ترجمه ترگمان]گربه شیطانی و سگ احمق به سرعت وارد جاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گربه شیطانی و سگ احمق به سرعت وارد جاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This stuffy atmosphere makes me feel dopey.
[ترجمه گوگل]این فضای خفه کننده باعث می شود احساس کسالت کنم
[ترجمه ترگمان]این هوای خفه باعث می شود احساس dopey کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این هوای خفه باعث می شود احساس dopey کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The baby looked dopey.
[ترجمه گوگل]بچه گیج به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان] بچه به نظر احمقانه میومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بچه به نظر احمقانه میومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید