doorway

/ˈdɔˌrwe//ˈdɔːweɪ/

معنی: راهرو، درگاه، جای در
معانی دیگر: سرسرا، هر وسیله ی دستیابی، راهرو، جای در

جمله های نمونه

1. they consider independence and freedom as the doorway to international peace
آنان استقلال و آزادی را راه وصول به صلح جهانی می دانند.

2. we carried the big crate cornerwise through the narrow doorway
صندوق بزرگ را به صورت اریب از درگاه باریک رد کردیم.

3. Mary suddenly appeared in the doorway.
[ترجمه صابر] مری ناگهان در آستانه ی در ظاهر شد.
|
[ترجمه گوگل]مریم ناگهان در آستانه در ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]ناگهان مری در آستانه در ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She bumped her head in the doorway and swore loudly.
[ترجمه گوگل]سرش را به در زد و با صدای بلند فحش داد
[ترجمه ترگمان]سرش را به سمت در هل داد و با صدای بلند ناسزا گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The doorway was so low that he had to stoop.
[ترجمه Sajedeh] در خیلی کوتاه بود برای همین او باید خم میشد.
|
[ترجمه گوگل]در آنقدر پایین بود که مجبور شد خم شود
[ترجمه ترگمان]در آستانه در چنان آهسته بود که ناچار بود خم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We sheltered in a shop doorway.
[ترجمه گوگل]در درگاه مغازه ای پناه گرفتیم
[ترجمه ترگمان]ما در یک درگاه مغازه پناه گرفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There were so many people in the doorway that we could hardly get out.
[ترجمه گوگل]آنقدر مردم در ورودی بودند که به سختی توانستیم بیرون بیاییم
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم در آستانه در بودند که به زحمت می توانستند از آنجا بیرون بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The doorway was so low that we had to stoop to go through it.
[ترجمه گوگل]در آنقدر پایین بود که برای عبور از آن مجبور شدیم خم شویم
[ترجمه ترگمان]در ورودی آنقدر پایین بود که ما مجبور بودیم خم بشویم و از آن عبور کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They huddled in the shop doorway to shelter from the rain.
[ترجمه گوگل]آنها در درگاه مغازه جمع شدند تا از باران در امان بمانند
[ترجمه ترگمان]آن ها در مغازه کزکرده بودند تا از باران پناه بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Catherine appeared in the doorway, shaking with righteous anger.
[ترجمه گوگل]کاترین در حالی که از خشم درست می لرزید در آستانه در ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]کاترین در آستانه در ظاهر شد و از خشم و غضب می لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Children came to peep at him round the doorway.
[ترجمه گوگل]بچه‌ها آمدند تا او را در اطراف در نگاه کنند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در آستانه در به او نگاه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A woman suddenly appeared in the doorway.
[ترجمه گوگل]ناگهان زنی در آستانه در ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]ناگهان زنی در آستانه در ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The workmen are closing the doorway in.
[ترجمه گوگل]کارگران در را می بندند
[ترجمه ترگمان]کارگرها در آستانه در بسته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A man suddenly appeared in the doorway.
[ترجمه گوگل]مردی ناگهان در آستانه در ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]ناگهان مردی در آستانه در ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mr. Jones suddenly appeared in the doorway.
[ترجمه گوگل]آقای جونز ناگهان در آستانه در ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]آقای جونز ناگهان در آستانه در ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راهرو (اسم)
runway, aisle, corridor, hall, doorway, passage, lobby, walk, vestibule, gallery, passageway, door, gangway

درگاه (اسم)
doorway, port

جای در (اسم)
doorway

تخصصی

[عمران و معماری] درگاه

انگلیسی به انگلیسی

• opening through which one enters a room
a doorway is the space in a wall when a door is open.

پیشنهاد کاربران

قاب در، درگاهی، چارچوب در.
وروردی
آستانه، معبر
When i open the door I see him in the doorway
وقتی درو باز کردم توی راهرو دیدمش
راهرو
ورودی، درگاه
interance of the home
چهارچوب در
درگاه ، دروازه
دروازه

بپرس