doormat

/ˈdɔːrˌmæt//ˈdɔːmæt/

معنی: کفش پاک کن، حصیر یا فرش جلو در
معانی دیگر: پادری، کفش پاک کن (که جلو درمی اندازند)، پادری، کفش پاک کن

جمله های نمونه

1.
پادری

2. she hid the key under the doormat
او کلید را زیر پادری پنهان کرد.

3. Don't let him treat you like a doormat .
[ترجمه صداقت علی مولایی] اجازه ندهید کسی به شما رکب بزند
|
[ترجمه گوگل]اجازه نده مثل حصیر در با تو رفتار کند
[ترجمه ترگمان]نگذار مثل پادری با تو رفتار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was a letter on the front doormat bearing his name, manually typed.
[ترجمه گوگل]روی پشت درب ورودی نامه ای وجود داشت که نام او را داشت که به صورت دستی تایپ شده بود
[ترجمه ترگمان]نامه ای روی پادری بود که به طور دستی تایپ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But the bills were dropping on to the doormat and I felt I had no choice.
[ترجمه گوگل]اما صورتحساب‌ها روی حصیر در می‌افتد و احساس می‌کردم چاره‌ای ندارم
[ترجمه ترگمان]اما اسکناس ها روی پادری افتاده بود و من احساس می کردم که چاره دیگری ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A doormat for that bullying old harridan to wipe her feet on.
[ترجمه گوگل]حصیری برای آن هریدان پیر قلدر که پاهایش را پاک کند
[ترجمه ترگمان]یه پادری واسه اون پیرزن عوضی که داشت پاهاش رو پاک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Incredibly, Wildcat football team, a long-time doormat, has suddenly arisen, stealing the thunder from the basketball team.
[ترجمه گوگل]به طور باورنکردنی، تیم فوتبال گربه وحشی، یک حصیر قدیمی، ناگهان برخاسته است و رعد و برق را از تیم بسکتبال ربوده است
[ترجمه ترگمان]باور نکردنی است، تیم فوتبال آمریکایی، یک پادری پشت دراز، ناگهان قیام کرده و رعد و برق تیم بسکتبال را دزدیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. don't be such a doormat!
[ترجمه هما] اینقدر توسری خور نباش!! ( to be a doormat به معنای توسری خور بودن است )
|
[ترجمه گوگل]چنین حصیری نباش!
[ترجمه ترگمان]اینقدر پادری نباش!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you hadn't been a doormat you wouldn't have been trodden on - that's what doormats are for.
[ترجمه گوگل]اگر حصیر خانه نبودید، زیر پا نمی رفتید - این همان چیزی است که فرش درها به کار می آیند
[ترجمه ترگمان]اگه تو اون پادری نبودی که زیر پا گذاشته بودی - این چیزی بود که پادری توش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Several letters plopped onto the doormat.
[ترجمه گوگل]چند نامه روی حصیر در افتاد
[ترجمه ترگمان]چند نامه از روی پادری رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The key is under the doormat.
[ترجمه گوگل]کلید زیر فرش است
[ترجمه ترگمان]کلید زیر پادری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fiona was determined that she would be nobody's doormat.
[ترجمه گوگل]فیونا مصمم بود که پشت در خانه هیچ کس نباشد
[ترجمه ترگمان]فیونا تصمیم گرفته بود که او در خانه کسی نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Keith: You think I treat you like a doormat?
[ترجمه گوگل]کیت: فکر میکنی من با تو مثل حصیر در رفتار می کنم؟
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی من مثل یه پادری باه ات برخورد می کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Main Flocking doormat rubber, rubber products and rubber volume only.
[ترجمه گوگل]لاستیک گلدسته درب اصلی، محصولات لاستیکی و حجم لاستیکی
[ترجمه ترگمان]flocking اصلی، لاستیک، محصولات لاستیکی و حجم لاستیکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We wiped our muddy feet on the doormat.
[ترجمه گوگل]پاهای گل آلودمان را روی حصیر خانه پاک کردیم
[ترجمه ترگمان]پاهای گل آلود خود را از روی پادری پاک کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کفش پاک کن (اسم)
mat, doormat

حصیر یا فرش جلو در (اسم)
doormat

انگلیسی به انگلیسی

• mat placed by a door for wiping one's shoes
a doormat is a mat by a door which people can wipe their shoes on before going into a house.
mat placed by a door for wiping one's shoes

پیشنهاد کاربران

( زیر انداز ) پا دری
تو سری خور یا بی عرضه
آدم تو سری خور هم شاید بشه معنا کرد
آدم دست پا چلفتی
هم به معنای پادری هست
هم انسان پست و بی شخصیت که هیچ اعتراضی به اعمال تحقیر آمیز دیگران به خودش نمیکنه .
Treat someone like a doormat
رفتار تحقیر آمیز کردن
1. COUNTABLE NOUN
A doormat is a mat by a door which people can wipe their shoes on when they enter a house or building.
2. COUNTABLE NOUN
If you say that someone is a doormat, you are criticizing them because they let other people treat them badly, and do not complain or defend themselves when they are being treated unfairly.
...
[مشاهده متن کامل]

[informal, disapproval]
If you always give in to others you will end up feeling like a doormat
Collins dictionary@
. E. g
The electrician must have called ( round ) this morning when we were out - there's a note on the door mat

فدایی
Doormat sometimes means that you let somebody to behave to you in every way
he/she wants
syn:wimp
انسان فرومایه، حقیر، ذلت پذیر، ذلیل
فرد ترسو، بی عرضه یا ضعیف ک اجازه هر نوع رفتار ناشایست دیگران را نسبت بخود میدهد و شکایت هم نمیکند

بپرس