doorknob

/ˈduːrnab//ˈdɔːnɒb/

معنی: دستگیره در، چفت
معانی دیگر: دستگیره ی در، دسته ی در

جمله های نمونه

1. the dog pawed at the doorknob
سگ به دستگیره ی در چنگول می زد.

2. I promised to repair the doorknob, but I had never got around to it.
[ترجمه Vafa] قول دادم دستگیره ی در را تعمیر کنم اما فرصت انجام دادنش را نداشتم
|
[ترجمه گوگل]قول دادم دستگیره در را تعمیر کنم، اما هرگز به آن دست نزده بودم
[ترجمه ترگمان]قول دادم دستگیره در را ترمیم کنم، اما هیچ وقت به آن فکر نکرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I promised to repair the doorknob, but I had never got round to it.
[ترجمه گوگل]قول دادم دستگیره در را تعمیر کنم، اما هرگز به آن دست نزده بودم
[ترجمه ترگمان]قول دادم دستگیره در را ترمیم کنم، اما هیچ وقت به آن فکر نکرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He jiggled the doorknob noisily.
[ترجمه گوگل]دستگیره در را با صدای بلند تکان داد
[ترجمه ترگمان]دستگیره در را با صدای بلند تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I tried the doorknob and it turned.
[ترجمه گوگل]دستگیره در را امتحان کردم و چرخید
[ترجمه ترگمان]دستگیره در را امتحان کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wasn't there a dark smear on the doorknob of the long room?
[ترجمه گوگل]روی دستگیره در اتاق بلند لکه تیره ای نبود؟
[ترجمه ترگمان]لکه سیاهی روی دستگیره اتاق طویل نبود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There were paint smears visible on the doorknob.
[ترجمه گوگل]لکه های رنگ روی دستگیره در قابل مشاهده بود
[ترجمه ترگمان]لکه های رنگی روی دستگیره در دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was sitting fixed, chilled, when the doorknob turned.
[ترجمه گوگل]ثابت نشسته بود، سرد شده بود، که دستگیره در چرخید
[ترجمه ترگمان]وقتی دستگیره در چرخید، او بی حرکت نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Doorknob: Sorry, you're much too big. Simply impassible.
[ترجمه گوگل]دستگیره در: متاسفم، شما خیلی بزرگ هستید به سادگی غیر ممکن است
[ترجمه ترگمان] ببخشید، تو خیلی بزرگی \" فقط \" impassible
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I watch my gloved hand twisting the doorknob.
[ترجمه گوگل]من به دست دستکش در حال چرخاندن دستگیره در نگاه می کنم
[ترجمه ترگمان]در حالی که دست gloved را می بینم که دستگیره در را پیچ وتاب می دهد، نگاه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He found the doorknob of his room smeared with blood and red stains on his bed.
[ترجمه گوگل]دستگیره در اتاقش را آغشته به خون و لکه های قرمز روی تختش دید
[ترجمه ترگمان]دستگیره در اتاقش آغشته به خون و لکه های خون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This word that chamberlain gives doorknob Yuan Zongkui says to listen to everybody, one city person manages this in jest Matthew is persnickety, regard the joke of at one's leisure as this his word.
[ترجمه گوگل]این کلمه ای که چمبرلن به دستگیره در می زند یوان زونگ کوی می گوید که به حرف همه گوش دهد، یک شهروند به شوخی این کار را انجام می دهد متیو بداخلاق است، شوخی در اوقات فراغت را این حرف او بدانید
[ترجمه ترگمان]این کلمه که پیشکار به او می دهد، می گوید: گوش دادن به همه، یک نفر از اهالی شهر این کار را با شوخی و شوخی انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Happiness is being able to reach the doorknob.
[ترجمه گوگل]خوشبختی رسیدن به دستگیره در است
[ترجمه ترگمان]شادی قادر به رسیدن به دستگیره در است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The dog pawed at the doorknob.
[ترجمه گوگل]سگ پنجه به دستگیره در زد
[ترجمه ترگمان]سگ به دستگیره در چنگ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Their colours are heightened, the doorknob, the knotholes in the wooden fence and similar details are rendered in almost caricatural simplicity.
[ترجمه گوگل]رنگ‌های آن‌ها افزایش یافته است، دستگیره در، سوراخ‌های حصار چوبی و جزئیات مشابه با سادگی تقریباً کاریکاتوری ارائه شده‌اند
[ترجمه ترگمان]رنگ های آن ها بالا است، دستگیره در، the ها در حصار چوبی و جزییات مشابهی تقریبا در سادگی caricatural ارائه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دستگیره در (اسم)
pin, doorknob

چفت (اسم)
snap, latch, hasp, lid, fastening, fastener, doorknob, trellis, snick, holdfast

انگلیسی به انگلیسی

• handle by which a door is opened
a doorknob is a round handle on a door.

پیشنهاد کاربران

Also in slang
Stupid - dumb : احمق - خنگ
doorknob ( n ) ( dɔrnɑb ) =a type of round handle for a door, that you turn in order to open the door
doorknob
doorknob
دستگیره - دسته درب /در ( نوع گرد و توپی شکل )
[دُر ناب]
نوع غیر گرد ش رو door handle میگن
Meaning:
1 ) a handle on a door that is turned to release the latch.
2 ) a round handle that you turn to open a door
...
[مشاهده متن کامل]

3 ) enlarge imagea type of round handle for a door that you turn in order to open the door
e. g.
What kinds of things do you have to fix?
I usually have to fix things like leaky faucets, clogged drains, and loose doorknobs. Sometimes I also have to repair appliances or electronic devices.

doorknobdoorknob
دستگیره ی در 😊❤
دستگیره‎ی در، چفت در
دستگیره ی در

بپرس