doorkeeper

/ˈdɔːrˌkipər//ˈdɔːkiːpə/

معنی: حاجب، دربان، دربازکن
معانی دیگر: سرایدار، مستخدم دم در، دربان

جمله های نمونه

1. The doorkeeper tipped his hat as we entered.
[ترجمه گوگل]وقتی وارد شدیم دربان کلاهش را نوک زد
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد اتاق شدیم، دربان کلاهش را تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Let's talk to Madame Giry, the doorkeeper of Box
[ترجمه گوگل]بیایید با مادام گیر، دربان جعبه صحبت کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا با خانم Giry صحبت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Madame Giry, the doorkeeper, knows all about it.
[ترجمه گوگل]مادام گری، دربان، همه چیز را در مورد آن می داند
[ترجمه ترگمان]مادام Giry، دربان همه چیز را می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The doorkeeper didn't have any matches either.
[ترجمه گوگل]دربان هم کبریت نداشت
[ترجمه ترگمان]دربان هم کبریت نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The doorkeeper said nobody in costume had left the theatre.
[ترجمه گوگل]دربان گفت هیچ کس با لباس از تئاتر خارج نشده است
[ترجمه ترگمان]نگهبان گفت که هیچ کس در لباس مهمانی تئاتر را ترک نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The stage doorkeeper said he had already left.
[ترجمه گوگل]دربان صحنه گفت که او قبلاً رفته است
[ترجمه ترگمان]دربان گفت که قبلا آنجا را ترک کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Once, the doorkeeper popped his head out and asked if they wanted to hand in autograph books.
[ترجمه گوگل]یک بار دربان سرش را بیرون آورد و پرسید که آیا می خواهند کتاب های امضا را تحویل بدهند
[ترجمه ترگمان]یک دفعه دربان سرش را بیرون آورد و پرسید که آیا می خواهند کتاب امضای مرا امضا کنند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A woman doorkeeper or porter, especially in a convent.
[ترجمه گوگل]یک زن دربان یا دربان، مخصوصاً در صومعه
[ترجمه ترگمان]دربان یا دربان، به خصوص در دیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The doorkeeper gave the alarm as soon as he saw the smoke.
[ترجمه گوگل]دربان به محض دیدن دود زنگ هشدار داد
[ترجمه ترگمان]دربان به محض دیدن دود آژیر خطر را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I had rather be a doorkeeper house ofGod, than to dwell in the tents of wickedness.
[ترجمه گوگل]ترجیح می‌دهم دربان خانه خدا باشم تا اینکه در خیمه‌های شرارت ساکن شوم
[ترجمه ترگمان]به جای آن که در چادرها سکونت داشته باشم، ترجیح دادم که دربان خانه بشوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Security and Protection Service: including doorkeeper, guardianship and patrolling security services.
[ترجمه گوگل]خدمات حفاظتی و امنیتی: شامل خدمات امنیتی دربان، سرپرستی و گشت
[ترجمه ترگمان]خدمات امنیت و حفاظت: از جمله نگهبان، قیمومیت و سرویس های امنیتی گشت زنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The doorkeeper will admit you into the building.
[ترجمه گوگل]دربان شما را وارد ساختمان می کند
[ترجمه ترگمان]دربان شما را به داخل ساختمان اعتراف خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But it was an authority on earth, and the idea of Peter as some doorkeeper of heaven should be resisted.
[ترجمه گوگل]اما این یک اقتدار بر روی زمین بود و باید با ایده پطرس به عنوان دربان بهشت ​​مخالفت کرد
[ترجمه ترگمان]اما این یک قدرت روی زمین بود، و ایده پیتر به عنوان یک نگهبان بهشت باید مقاومت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As there was no official seal on the introductory letter, the doorkeeper didn't let them in.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که هیچ مهر رسمی روی معرفی نامه وجود نداشت، دربان به آنها اجازه ورود نداد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که در آن نامه مقدماتی مهر رسمی وجود نداشت، دربان اجازه نمی داد وارد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حاجب (اسم)
chamberlain, porter, curtain, eyebrow, doorkeeper

دربان (اسم)
porter, janitor, doorkeeper, concierge, doorman

دربازکن (اسم)
doorkeeper, doorman

انگلیسی به انگلیسی

• one who tends or guards an entrance

پیشنهاد کاربران

بپرس