دو دلی نکن / طفره نرو
مترادف؛ Stop wavering | Make up your mind | Be decisive | Don’t stall | Speak clearly
مثال؛
Stop hemming and hawing—just tell me whether you’re coming or not!
The manager warned the team: "We don’t have time to hem and haw. Let’s decide and move forward. "
... [مشاهده متن کامل]
He hemmed and hawed for too long about choosing a career, missing great opportunities.
این اصطلاح ریشه در انگلیسی قرن شانزدهم دارد، جایی که "hemming" و "hawing" به صداهایی اشاره داشتند که افراد هنگام تردید در گفتار ایجاد می کردند. به مرور زمان، این عبارت به استعاره ای برای دودلی و عدم تصمیم گیری در گفتار یا عمل تبدیل شد.
مترادف؛ Stop wavering | Make up your mind | Be decisive | Don’t stall | Speak clearly
مثال؛
... [مشاهده متن کامل]
این اصطلاح ریشه در انگلیسی قرن شانزدهم دارد، جایی که "hemming" و "hawing" به صداهایی اشاره داشتند که افراد هنگام تردید در گفتار ایجاد می کردند. به مرور زمان، این عبارت به استعاره ای برای دودلی و عدم تصمیم گیری در گفتار یا عمل تبدیل شد.