donut

/ˈdoʊnʌt//ˈdəʊnʌt/

(عامیانه) رجوع شود به: doughnut

جمله های نمونه

1. She is eating a donut, and the powdered sugar makes more spots on her dress.
[ترجمه گوگل]او در حال خوردن دونات است و پودر قند لکه های بیشتری روی لباسش ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]او یک دونات می خورد و قند پودر بر لباسش لکه های بیشتری نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The donuts turned out to be lousy.
[ترجمه گوگل]دونات ها کثیف شدند
[ترجمه ترگمان] The از کار افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Glen we called him country no he was donut.
[ترجمه گوگل]گلن ما به او می گفتیم کشور نه او دونات بود
[ترجمه ترگمان]گلن ما بهش می گفتیم کشور نه دونات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She takes out another donut, breaks it in half and offers it to me.
[ترجمه گوگل]او یک دونات دیگر بیرون می آورد، آن را از وسط می شکند و به من پیشنهاد می دهد
[ترجمه ترگمان]یه دونات دیگه برداشت و نصفش کرد و بهم پیشنهاد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They shared a box of donuts and talked some more.
[ترجمه گوگل]آنها یک جعبه دونات به اشتراک گذاشتند و کمی بیشتر صحبت کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک جعبه پیراشکی شرکت کردند و کمی بیشتر صحبت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At Winchell Donut Shops in California, Gore donuts areoutselling Bushes.
[ترجمه گوگل]در فروشگاه‌های دونات وینچل در کالیفرنیا، دونات‌های گور از بوش‌ها بیشتر می‌فروشند
[ترجمه ترگمان]در winchell donut در کالیفرنیا، \"گور\"، areoutselling Bushes Bushes
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Do you know the donut man, the donut man, the donut man?
[ترجمه گوگل]آیا مرد دونات، مرد دونات، مرد دونات را می شناسید؟
[ترجمه ترگمان]مرد دونات، مرد دونات، مرد دونات رو می شناسی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He always ended up with the last donut.
[ترجمه گوگل]او همیشه آخرین دونات را به پایان می رساند
[ترجمه ترگمان]اون همیشه آخرش با آخرین دونات حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'm willing to bet it's not your first donut of the day.
[ترجمه گوگل]حاضرم شرط ببندم این اولین دونات روز شما نیست
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم که این اولین دونات تو روز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Danny, are you wearing a donut?
[ترجمه گوگل]دنی، دونات می پوشی؟
[ترجمه ترگمان]دنی، تو یه دونات پوشیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I want to eat a donut.
[ترجمه گوگل]من می خواهم یک دونات بخورم
[ترجمه ترگمان] من می خوام یه دونات بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I need a jumbo sized donut and an iced tea.
[ترجمه گوگل]من به یک دونات به اندازه جامبو و یک چای سرد نیاز دارم
[ترجمه ترگمان]یه دونات گنده و یه چای یخ زده لازم دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They say each donut is put on medication shock treatment.
[ترجمه گوگل]آنها می گویند هر دونات تحت درمان شوک دارویی قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که هر عدد دونات ها بر روی درمان شوک دارویی قرار داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Yes I know the donut man, the donut man, the donut man.
[ترجمه گوگل]بله، من مرد دونات، مرد دونات، مرد دونات را می شناسم
[ترجمه ترگمان]، آره، اون دونات رو می شناسم مرد دونات، مرد دونات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. So I wrote a funny poem about a donut.
[ترجمه گوگل]بنابراین من یک شعر خنده دار در مورد یک دونات نوشتم
[ترجمه ترگمان]برای همین یک شعر خنده دار درباره یک دونات نوشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• small sweet pastry which is usually fried (also doughnut)

پیشنهاد کاربران

شیرینی دونات
a small round cake, often in the form of a ring
شیرنی. قنادی. پیراشکی و. . . ^ - ^
دونات، پیراشکی

بپرس