donor

/ˈdoʊnər//ˈdəʊnə/

معنی: بخشنده، دهنده، اعطاء کننده، واهب، هبه کننده
معانی دیگر: (به ویژه در مورد اهدای خیرات یا خون یا اعضای بدن و غیره برای پیوندزنی) دهنده، بخششگر، اهداگر، اهداکننده

جمله های نمونه

1. an annonymous donor gave buena vista college 18 million dollars
خیر ناشناسی هیجده میلیون دلار به کالج بوناویستا داد.

2. Compassion fatigue among donor countries means there is less money for worthy causes.
[ترجمه گوگل]خستگی از دلسوزی در میان کشورهای کمک کننده به این معنی است که پول کمتری برای اهداف ارزشمند وجود دارد
[ترجمه ترگمان]شفقت در بین کشورهای کمک کننده به این معنی است که پول کمتری برای اهداف ارزشمند وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We urgently need more assistance from donor countries .
[ترجمه گوگل]ما نیاز فوری به کمک های بیشتر از سوی کشورهای کمک کننده داریم
[ترجمه ترگمان]ما فورا به کمک های بیشتر از کشورهای اعطا کننده نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The donor prefers to remain anonymous.
[ترجمه گوگل]اهدا کننده ترجیح می دهد ناشناس بماند
[ترجمه ترگمان]اهدا کنندگان ترجیح می دهند ناشناس بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Doctors removed the healthy kidney from the donor.
[ترجمه گوگل]پزشکان کلیه سالم را از اهداکننده خارج کردند
[ترجمه ترگمان]پزشکان کلیه سالم را از اهدا کننده جدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thanks to a large gift from an anonymous donor, the charity was able to continue its work.
[ترجمه گوگل]به لطف هدیه بزرگ یک اهدا کننده ناشناس، این موسسه خیریه توانست به کار خود ادامه دهد
[ترجمه ترگمان]با تشکر از یک هدیه بزرگ از یک اهدا کننده ناشناس، موسسه خیریه توانست ادامه کارش را ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In a stroke of luck, a suitable organ donor became available.
[ترجمه گوگل]در یک شانس، یک اهداکننده عضو مناسب در دسترس قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]در اثر خوش شانسی، یک اهدا کننده عضو مناسب در دسترس قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The charity received £50 000 from an anonymous donor.
[ترجمه گوگل]این موسسه خیریه 50000 پوند از یک اهدا کننده ناشناس دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]این موسسه خیریه ۵۰،۰۰۰ پوند از یک اهدا کننده ناشناس دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A suitable transplant donor has been found.
[ترجمه گوگل]اهداکننده پیوند مناسب پیدا شده است
[ترجمه ترگمان]یک دهنده پیوند مناسب یافت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If the donor bears the tax, the value of gift has to be grossed up to include the tax.
[ترجمه گوگل]اگر اهدا کننده مالیات را متحمل شود، ارزش هدیه باید جمع شود تا شامل مالیات شود
[ترجمه ترگمان]اگر اهدا کننده مالیات را داشته باشد، ارزش هدیه باید در نظر گرفته شود تا مالیات را شامل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Donor organs are constantly required for transplant operations.
[ترجمه گوگل]اعضای اهدا کننده به طور مداوم برای عملیات پیوند مورد نیاز هستند
[ترجمه ترگمان]ارگان های اهدا کننده به طور مداوم برای انجام پیوند مورد نیاز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An anonymous donor has given £500 towards the restoration fund.
[ترجمه گوگل]یک اهداکننده ناشناس 500 پوند به صندوق بازسازی داده است
[ترجمه ترگمان]یک اهدا کننده ناشناس ۵۰۰ پوند به صندوق بازسازی اهدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A donor egg fertilised by her husband's sperm will be implanted in her womb.
[ترجمه گوگل]یک تخمک اهدایی که توسط اسپرم شوهرش بارور شده است در رحم او کاشته می شود
[ترجمه ترگمان]یک تخم مرغ اهدا کننده توسط اسپرم شوهرش در شکمش قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Both children were conceived by donor insemination .
[ترجمه گوگل]هر دو کودک با لقاح اهدایی حامله شدند
[ترجمه ترگمان]هر دو کودک توسط تلقیح شده لقاح مصنوعی انجام شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The charity will go under unless a generous donor can be found within the next few months.
[ترجمه گوگل]این خیریه از بین خواهد رفت مگر اینکه طی چند ماه آینده یک اهداکننده سخاوتمند پیدا شود
[ترجمه ترگمان]این خیریه تحت نظارت قرار خواهد گرفت مگر این که یک اهدا کننده سخاوتمند در عرض چند ماه آینده پیدا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بخشنده (اسم)
donor, pardoner

دهنده (اسم)
transferor, donor, giver

اعطاء کننده (اسم)
donor

واهب (اسم)
donor

هبه کننده (اسم)
donor

تخصصی

[شیمی] دهنده ،1- (به ویژه در مورد اهداى خیرات یا خون یا اعضاى بدن و غیره براى پیوندزنی ) دهنده، بخششگر، اهداگر، اهداکننده 2- (فیزیک اتمی که یک جفت الکترون به اتم دیگرى می دهد و با آن bond covalent تشکیل می دهد) دهنده
[برق و الکترونیک] دهنده، بخشنده - دهنده ناخالصی مربوط به ستون پنجم جدول تناوبی که با افزودن الکترون آزاد به باند رسانش سیلیسیم، آن را به نوع N تبدیل می کند. فسفر و آرسنیک از دهنده های متداول هستند .
[حقوق] واهب، واقف، موصی
[نساجی] دونر - اتم الکترون دهنده

انگلیسی به انگلیسی

• giver, contributor, one who donates
a donor is someone who lets blood or an organ be taken from their body so that it can be given to a patient who needs it.
a donor is also someone who gives something such as money to a charity or other organization.

پیشنهاد کاربران

1. اهدا کننده. دهنده 2. ( حقوقی ) هبه کننده. واهب
مثال:
an anonymous donor
یک اهدا کننده گمنام
( فرد ) خیر
اهدا کننده عضو پیوندی
قیم ، سرپرست
فعلش donate هست ینی بخشیدن ، اعطا کردن
در پیوند کوئوردیناسی به اتمی ک الکترون به اشتراک می گذارد ، دهنده یا donor گویند
اعانه دهنده
a person who provides blood for transfusion, semen for insemination, or an organ or tissue for transplantation.
donor ( فیزیک )
واژه مصوب: دهنده
تعریف: ناخالصی ای که به نیم رسانای خالص افزوده می شود تا به نوار رسانش الکترون بیشتری بدهد
donate::::::: اهدا کردن
donor:::::::: اهدا کننده ، دهنده
acceptor::: پذیرنده
کمک کننده
اهدا کننده, دهنده
اهدا کننده
جایگزین - یدکی ( در الکترونیک و گوشی همراه )
خَیِّر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس