1. a donkey has large ears
الاغ گوش های بزرگ دارد.
2. a donkey ride
الاغ سواری
3. a donkey trace along the hill
راه مال رو در راستای تپه
4. amoghli's donkey wouldn't let anyone ride him
الاغ عمو قلی نمی گذاشت هیچکس سوارش شود.
5. female donkey
ماچه الاغ
6. the donkey brayed
الاغ عرعر کرد.
7. the donkey chortled and became lively with laughter
خر بخندید و شد از قهقهه چست
8. the donkey kicked me
الاغ به من لگد زد.
9. the donkey lay on the cobblestone
الاغ روی سنگفرش خوابید.
10. the donkey spilled everyone who tried to ride him
آن الاغ هر کسی را که می خواست سوارش شود به زیر می انداخت.
11. a hired donkey
خر سلاک،الاغ مکاری
12. a male donkey
خر نر،نره خر
13. give the donkey a hard dig in the side!
به پهلوی الاغ یک سکه ی محکم بزن !
14. the poor donkey longed for a tail . . .
مسکین خرک آرزوی دم کرد . . .
15. he belabored the donkey mercilessly
با بی رحمی الاغ را زد.
16. to disburden a donkey
بار الاغ را خالی کردن
17. once there was a donkey who did not have a tail. . .
بودست خری که دم نبودش . . .
18. the heehaw of a donkey
عرعر خر
19. his master is an absolute donkey
ارباب او یک خر تمام عیار است !
20. to prod a slow moving donkey
به الاغ کندرو سک زدن
21. his aim was bad and he hit the donkey instead of the deer
هدفگیری او بد بود و به جای آهو الاغ را زد.
22. the cross resulting from breeding a horse and a donkey
حیوان دو رگه ای که از آمیزش اسب و خر حاصل می شود
23. The little donkey struggled under its heavy burden.
[ترجمه رقیه] من الاغ هستم|
[ترجمه طاها] الاغ کوچولو زیر بار سنگینش تکان می خورد و تقلا می کرد|
[ترجمه گوگل]الاغ کوچولو زیر بار سنگینش تقلا کرد[ترجمه ترگمان]این الاغ کوچک در زیر بار سنگین آن مقاومت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. The man lashed the donkey but it would not go any faster.
[ترجمه گوگل]مرد به الاغ شلاق زد اما تندتر نمی رفت
[ترجمه ترگمان]مرد خر را شلاق زد، اما تندتر نمی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مرد خر را شلاق زد، اما تندتر نمی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. He tethered a donkey and a horse to a tree.
[ترجمه گوگل]او یک الاغ و یک اسب را به درختی بست
[ترجمه ترگمان]او یک الاغ و یک اسب را به یک درخت وصل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یک الاغ و یک اسب را به یک درخت وصل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. That man's got the brain of a donkey!
[ترجمه گوگل]اون مرد مغز الاغ داره!
[ترجمه ترگمان]این مرد مغز یک الاغ را دارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مرد مغز یک الاغ را دارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. He's an absolute donkey.
[ترجمه گوگل]او یک الاغ مطلق است
[ترجمه ترگمان]او یک الاغ تمام عیار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یک الاغ تمام عیار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. I did the donkey work but I hired a professional builder for the tricky bits.
[ترجمه گوگل]من کار الاغ را انجام دادم اما یک سازنده حرفه ای برای کارهای دشوار استخدام کردم
[ترجمه ترگمان]من این کار را انجام دادم، اما یک سازنده حرفه ای برای قطعات tricky استخدام کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من این کار را انجام دادم، اما یک سازنده حرفه ای برای قطعات tricky استخدام کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. The donkey broke a leg in the fall and had to be put down.
[ترجمه گوگل]الاغ در پاییز پایش شکست و مجبور شد او را زمین بگذارد
[ترجمه ترگمان]خرش در سقوط یک پا را شکست و مجبور شد آن را زمین بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خرش در سقوط یک پا را شکست و مجبور شد آن را زمین بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید