done in

جمله های نمونه

1. Nothing is ever done in a hurry.
[ترجمه گوگل]هیچ‌وقت هیچ کاری با عجله انجام نمی‌شود
[ترجمه ترگمان]هیچ کاری با عجله انجام نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'll never get all this work done in a week - I'm not superhuman!
[ترجمه گوگل]من هرگز این همه کار را در یک هفته انجام نمی دهم - من فوق بشر نیستم!
[ترجمه ترگمان]من هرگز این کار را یک هفته تمام نخواهم کرد - من فوق بشری نیستم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I asked myself what I would have done in such a situation.
[ترجمه گوگل]از خودم پرسیدم در چنین شرایطی چه می‌کردم؟
[ترجمه ترگمان]از خودم پرسیدم که در چنین موقعیتی چه کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It must be done in the proper way.
[ترجمه گوگل]باید به روش مناسب انجام شود
[ترجمه ترگمان]باید این کار را به نحو احسن انجام داده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We can ensure that the work shall be done in the right way.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم اطمینان حاصل کنیم که کار به روش صحیح انجام می شود
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم اطمینان حاصل کنیم که کار به روش درست انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Most seasonal hiring is done in early October.
[ترجمه گوگل]بیشتر استخدام های فصلی در اوایل اکتبر انجام می شود
[ترجمه ترگمان]اغلب استخدام فصلی در اوایل اکتبر انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Leaving you was the hardest thing I've ever done in 100 years.
[ترجمه گوگل]ترک تو سخت ترین کاری بود که در 100 سال گذشته انجام دادم
[ترجمه ترگمان]ترک کردن تو سخت ترین کاری بود که در صد سال پیش انجام دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm in a panic about getting everything done in time.
[ترجمه گوگل]من در هراس هستم که همه چیز را به موقع انجام دهم
[ترجمه ترگمان]از اینکه همه کارها را به موقع انجام دهم وحشت زده می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Justice must be done in every case.
[ترجمه گوگل]عدالت در هر موردی باید اجرا شود
[ترجمه ترگمان]عدالت باید در هر صورت انجام بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I am delighted with the work he has done in training.
[ترجمه گوگل]من از کاری که او در تمرین انجام داده خوشحالم
[ترجمه ترگمان]من از کاری که در تمرینات انجام داده خوشحال هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was done in a flash.
[ترجمه گوگل]به صورت یک لحظه انجام شد
[ترجمه ترگمان]این کار در یک فلاش انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Does he get done in at the end of the film?
[ترجمه گوگل]آیا او در پایان فیلم تمام می شود؟
[ترجمه ترگمان]آیا در پایان فیلم این کار را انجام می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Do stop flapping about, we'll get the job done in time.
[ترجمه گوگل]دست از تکان خوردن بردارید، ما کار را به موقع انجام خواهیم داد
[ترجمه ترگمان]به این فکر نکن که ما کارمون رو به موقع انجام میدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The restaurant's yuppified interior was done in colors like teal and mauve.
[ترجمه گوگل]فضای داخلی رستوران با رنگ‌هایی مانند آبی و ارغوانی طراحی شده بود
[ترجمه ترگمان]فضای داخلی رستوران مانند teal و ارغوانی در رنگ ها انجام می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• tired out, exhausted, worn out

پیشنهاد کاربران

This slang term is used to describe someone being killed or executed.
اصطلاح عامیانه
کشتن یا اعدام شدن
مثال؛
The mob boss had his rival done in.
In a crime novel, a character might say, “He knew too much, so he had to be done in. ”
...
[مشاهده متن کامل]

A detective investigating a murder might say, “Based on the evidence, it looks like the victim was done in by a professional hitman. ”

idiom informal
too tired to do any more
بیش از حد خسته برای انجام هر کاری
I was/felt really done in after the game.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/done-in
خسته ، کوفته
tired out, exhausted

بپرس