🔸 معادل فارسی:
تمام شده / به پایان رسیده / بسته شده / جمع وجور شده
در زبان محاوره ای:
تموم شد رفت، جمعش کردیم، دیگه کاری باهاش نداریم
🔸 تعریف ها:
1. ( پایان قطعی – رسمی یا غیررسمی ) :
... [مشاهده متن کامل]
بیان اینکه کاری یا پروژه ای کاملاً انجام شده و دیگه نیازی به بازبینی یا اقدام بیشتر نیست
مثال: The report is done and dusted—let’s move on.
گزارش تموم شد و رفت—بریم سراغ بعدی.
2. ( احساس آسودگی – محاوره ای ) :
بیان حس راحتی و رهایی بعد از اتمام یک کار سخت یا وقت گیر
مثال: With the wedding done and dusted, they finally went on their honeymoon.
بعد از اینکه مراسم عروسی تموم شد، بالاخره رفتن ماه عسل.
3. ( تأکید بر نهایی بودن ) :
برای تأکید بر اینکه همه چیز به طور کامل انجام شده و هیچ چیز باقی نمانده
مثال: The deal is done and dusted—no more negotiations.
قرارداد بسته شد و رفت—دیگه مذاکره ای در کار نیست.
🔸 مترادف ها:
finished – wrapped up – completed – over – settled – finalized
تمام شده / به پایان رسیده / بسته شده / جمع وجور شده
در زبان محاوره ای:
تموم شد رفت، جمعش کردیم، دیگه کاری باهاش نداریم
🔸 تعریف ها:
1. ( پایان قطعی – رسمی یا غیررسمی ) :
... [مشاهده متن کامل]
بیان اینکه کاری یا پروژه ای کاملاً انجام شده و دیگه نیازی به بازبینی یا اقدام بیشتر نیست
مثال: The report is done and dusted—let’s move on.
گزارش تموم شد و رفت—بریم سراغ بعدی.
2. ( احساس آسودگی – محاوره ای ) :
بیان حس راحتی و رهایی بعد از اتمام یک کار سخت یا وقت گیر
مثال: With the wedding done and dusted, they finally went on their honeymoon.
بعد از اینکه مراسم عروسی تموم شد، بالاخره رفتن ماه عسل.
3. ( تأکید بر نهایی بودن ) :
برای تأکید بر اینکه همه چیز به طور کامل انجام شده و هیچ چیز باقی نمانده
مثال: The deal is done and dusted—no more negotiations.
قرارداد بسته شد و رفت—دیگه مذاکره ای در کار نیست.
🔸 مترادف ها:
تر و تمیز ،
نهایی شده ،
از آب در رفته !!!
نهایی شده ،
از آب در رفته !!!