donator


معنی: مامور خیرات، اهدا کننده
معانی دیگر: اهدا کننده

جمله های نمونه

1. Such feat is made without donator of which a huge sum of money before this.
[ترجمه گوگل]چنین شاهکار بدون اهدا کننده که مبلغ هنگفتی از پول قبل از این ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]چنین شاهکاری بی donator صورت می گیرد که در برابر آن مبلغ هنگفتی پول بدست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective:To explore the relationship between chimera generated from donator bone marrow infusion and acute rejection in renal transplantation.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی رابطه بین کایمراهای ایجاد شده از تزریق مغز استخوان اهداکننده و رد حاد در پیوند کلیه
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی رابطه بین chimera تولید شده از القای مغز استخوان donator و rejection حاد در پیوند کلیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That means every donator at least have 1 invite available sitting on their account .
[ترجمه گوگل]این بدان معناست که هر اهداکننده حداقل 1 دعوتنامه در حساب خود دارد
[ترجمه ترگمان]این به آن معنی است که هر donator حداقل ۱ دعوت از نشستن در حساب خود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The advantage of heterogenic transplantation is that donator is easily available whereas the disadvantage is the fierce and rapid immunological rejection which limited the experimental study.
[ترجمه گوگل]مزیت پیوند هتروژن این است که اهداکننده به راحتی در دسترس است در حالی که نقطه ضعف آن رد شدید و سریع ایمونولوژیک است که مطالعه تجربی را محدود می کند
[ترجمه ترگمان]مزیت پیوند heterogenic این است که donator به راحتی در دسترس است در حالی که عیب the شدید و شدید (rejection immunological)است که مطالعه تجربی را محدود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The donator and donee ar well as the relatives enjoy the right of knowing about organ transplant in the process.
[ترجمه گوگل]اهدا کننده و اهدا کننده و خویشاوندان از حق اطلاع از پیوند عضو در این فرآیند برخوردارند
[ترجمه ترگمان]همچنین The و donee همچنین از حق دانستن پیوند ارگان در این فرآیند بهره مند خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In case a donator explicitly expresses to donates its property to a minor himself, the property shall be regarded as the personal property of the minor.
[ترجمه گوگل]در صورتی که وقف کننده صریحاً اظهار داشته باشد که مال خود را به صغیر خود وقف می کند، مال به منزله مال شخصی صغیر محسوب می شود
[ترجمه ترگمان]در صورتی که یک فروشنده به صراحت بیان کند که دارایی خود را به خود اختصاص می دهد، ویژگی باید به عنوان ویژگی شخصی فرد کوچک تلقی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective:To provide anatomic basis for choosing a donator with a suitable pulmonary artery diameter with receptor during extension of congenital pulmonic stenosis and lung transplantation.
[ترجمه گوگل]هدف: ارائه مبنای آناتومیک برای انتخاب اهداکننده با قطر شریان ریوی مناسب با گیرنده در حین گسترش تنگی مادرزادی ریه و پیوند ریه
[ترجمه ترگمان]هدف: فراهم کردن اساس تشریحی برای انتخاب a با قطر سرخرگ ریوی مناسب با گیرنده در طول گسترش of مادرزادی و پیوند ریه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The right to rescission of the heir or statutory agent of the donator shall be exercised within six months as of the date when he knows or ought to know the rescission reasons.
[ترجمه گوگل]حق فسخ ورثه یا نماینده قانونی واقف، ظرف شش ماه از تاریخی که دلایل فسخ را می داند یا باید بداند، اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]حق صرف نظر از متصدی یا مامور قانونی of باید در طول شش ماه تا زمانی که او می داند یا باید دلایل ابطال را بداند اعمال شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Out of pressing need, the mother complies but the donator disappeared without forking up.
[ترجمه گوگل]به دلیل نیاز مبرم، مادر تمکین می کند، اما اهدا کننده بدون دوشاخه ناپدید شد
[ترجمه ترگمان]مادر بی آنکه چیزی بگوید از اتاق بیرون رفت، اما the ناپدید شد و بدون آن که چیزی بگوید از نظر ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. University-oriented donation is essentially a kind of economic behavior, with immaterial utility of the donator and utility maximization.
[ترجمه گوگل]اهدای دانشگاه محور اساساً نوعی رفتار اقتصادی با فایده غیر مادی اهداکننده و حداکثرسازی مطلوبیت است
[ترجمه ترگمان]donation مبتنی بر دانشگاه اساسا نوعی رفتار اقتصادی با کاربرد غیرمادی of و maximization می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion This method accords with the demand of screening the blood donator and is suited to popularize in blood transfusion departments.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری این روش با تقاضای غربالگری اهداکننده خون مطابقت دارد و برای رواج در بخش های انتقال خون مناسب است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری این روش با تقاضای غربالگری خون منطبق است و برای مشهور شدن در بخش های انتقال خون مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Medical science has proved that donating blood is good for the donator both physically and spiritually.
[ترجمه گوگل]علم پزشکی ثابت کرده است که اهدای خون از نظر جسمی و روحی برای اهداکننده مفید است
[ترجمه ترگمان]علم پزشکی ثابت کرده است که اهدای خون برای donator هم از نظر فیزیکی و هم از لحاظ معنوی خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Holiday Inn Shanghai Vista is honored to be the first donator for the newly-built Social Welfare Supermarket of Changshou Road Community, Putuo District.
[ترجمه گوگل]Holiday Inn Shanghai Vista مفتخر است که اولین اهداکننده برای سوپرمارکت رفاه اجتماعی تازه‌ساخت جامعه جاده چانگشو، ناحیه پوتوئو باشد
[ترجمه ترگمان]Inn ویستا، اولین donator است که به سوپرمارکت تازه ساخته شده در جاده Changshou در منطقه Putuo افتخار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Communal solicit contribution refers to a special donation conducted for the interest of a specific natural person and realized through the contract between collector and donator.
[ترجمه گوگل]کمک درخواست اشتراکی به کمک مالی ویژه ای اطلاق می شود که به نفع یک شخص حقیقی خاص انجام می شود و از طریق قرارداد بین جمع کننده و اهدا کننده انجام می شود
[ترجمه ترگمان]Communal درخواست کمک به اهدای ویژه ای که به نفع یک فرد طبیعی خاص انجام می شود و از طریق قرارداد بین جمع کننده و donator دریافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مامور خیرات (اسم)
almoner, donator

اهدا کننده (اسم)
donator

انگلیسی به انگلیسی

• one who gives, one who donates

پیشنهاد کاربران

بپرس