donative

/ˈdɑːnətɪv//ˈdəʊnətɪv/

معنی: اهدایی
معانی دیگر: پیشکشی، هدیه، ارمغان

جمله های نمونه

1. donative funds
وجوه اهدایی

2. If the donative contract doesn′t depend on the law condition, and look it as practical contract factitious, then it will influence "contract law" of the No. 189 in China.
[ترجمه گوگل]اگر قرارداد اهدایی به شرط قانونی بستگی نداشته باشد و آن را به عنوان قرارداد عملی ساختگی به نظر بیاورد، آنگاه بر "قانون قرارداد" شماره 189 در چین تأثیر خواهد گذاشت
[ترجمه ترگمان]اگر قرارداد donative به شرایط قانون بستگی داشته باشد، و آن را به عنوان قرارداد عملی قرارداد به نظر بگیرد، آنگاه این قانون \"قانون قرارداد\" شماره ۱۸۹ در چین را تحت تاثیر قرار خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The donative theory posits that "charity" describes an entity capable of attracting a substantial level of philanthropic support from the public at large.
[ترجمه گوگل]نظریه اهدایی معتقد است که «خیریه» نهادی را توصیف می‌کند که می‌تواند سطح قابل‌توجهی از حمایت بشردوستانه از عموم مردم را به خود جلب کند
[ترجمه ترگمان]تیوری donative ادعا می کند که \"موسسه خیریه\" نهادی را توصیف می کند که قادر به جذب یک سطح اساسی از حمایت بشردوستانه از عموم مردم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This Article proposes a "donative theory" as an alternative rationale for the charitable exemption.
[ترجمه گوگل]این ماده یک "نظریه اهدایی" را به عنوان منطق جایگزین برای معافیت خیریه پیشنهاد می کند
[ترجمه ترگمان]این ماده یک \"نظریه donative\" را به عنوان یک منطق جایگزین برای معافیت مالی پیشنهاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Dealing with donative when, must want to pass notarial branch notarization.
[ترجمه گوگل]برخورد با اهدای زمانی، باید بخواهد به تصویب دفتر اسناد رسمی شعبه اسناد رسمی
[ترجمه ترگمان]با donative سر و کار دارم، باید از شاخه notarial بگذرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The donative contract is typical contract in the Civil Law.
[ترجمه گوگل]عقد هبه در قانون مدنی قرارداد معمولی است
[ترجمه ترگمان]قرارداد donative یک قرارداد معمولی در قانون مدنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conducting social-welfare donative sports contests must be approved by the civil affairs department.
[ترجمه گوگل]برگزاری مسابقات ورزشی اهدایی بهزیستی باید به تایید اداره امور عمرانی برسد
[ترجمه ترگمان]برگزاری رقابت های ورزشی رفاه اجتماعی باید توسط اداره امور مدنی تایید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. House property is donative want pay the taxation of 3 %.
[ترجمه گوگل]ملک خانه اهدایی است می خواهید مالیات 3 درصد را بپردازید
[ترجمه ترگمان]اموال کاخ سفید مایل به پرداخت مالیات ۳ % است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Article further demonstrates that the donative that shape the legal concept of charity.
[ترجمه گوگل]این ماده همچنین نشان می‌دهد که هدایایی که مفهوم حقوقی خیریه را شکل می‌دهند
[ترجمه ترگمان]ماده دیگر نشان می دهد که donative که مفهوم قانونی خیریه را شکل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Donative institutions deserve a tax subsidy because the public's support signals their worth, and the free-rider tendency that affects all giving assures the need for an additional, shadow subsidy.
[ترجمه گوگل]مؤسسات کمکی مستحق دریافت یارانه مالیاتی هستند زیرا حمایت مردم نشان دهنده ارزش آنهاست و گرایش آزادانه که بر همه اعطاها تأثیر می گذارد، نیاز به یارانه اضافی و سایه را تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]موسسات donative سزاوار یارانه مالیات هستند، زیرا حمایت عمومی ارزش آن ها را نشان می دهد، و تمایل آزادانه سوار بر همه کس که نیاز به یارانه اضافی و سایه را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If you will come even will donative the house property that come sells, it is normal to will be pressed secondhand revenue of pay of house property formalities.
[ترجمه گوگل]اگر بیایید حتی ملک خانه ای را که می فروشید وقف کنید، طبیعی است که درآمد دست دوم پرداخت تشریفات ملکی خانه تحت فشار قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]اگر شما حتی ملک خانوادگی را بخرید که به فروش می رسند، عادی است که درآمد حاصل از پرداخت حقوق خانه را از دست خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Be like estate buying and selling, donative, exchange, successive, of people court court decision, ruling mandatory move is waited a moment.
[ترجمه گوگل]مانند خرید و فروش املاک، اهدایی، معاوضه، پی درپی، تصمیم دادگاه مردم، حکم حرکت اجباری لحظه ای صبر می شود
[ترجمه ترگمان]مانند خرید و فروش املاک، donative، مبادله، پی درپی، از تصمیم دادگاه دادگاه، اقدام اجباری حکم یک لحظه صبر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Article 22 Donation Management When conducting donative sports contests, the sponsor must report the revenue and expenditure budget of contest funds to the MPCSC for approval.
[ترجمه گوگل]ماده 22 مديريت هدايا هنگام انجام مسابقات ورزشي اهدايي، حامي بايد بودجه درآمد و هزينه وجوه مسابقات را براي تصويب به MPCSC گزارش دهد
[ترجمه ترگمان]ماده ۲۲: مدیریت بحران هنگام اجرای رقابت های ورزشی donative، اسپانسر باید بودجه و بودجه هزینه رقابت را برای تصویب به the گزارش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Recognizing the logical relations in the system of the donative contract in the Contract Law, we can put to use well.
[ترجمه گوگل]با شناخت روابط منطقی در نظام عقد وقف در قانون قراردادها می توان به خوبی از آن استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]با تشخیص روابط منطقی در سیستم قرارداد donative در قانون قرارداد، ما می توانیم به خوبی از آن استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اهدایی (صفت)
donative

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to a gift or donation

پیشنهاد کاربران

بپرس