donation

/doʊˈneɪʃn̩//dəʊˈneɪʃn̩/

معنی: اهداء، دهش، عطا، عطیه
معانی دیگر: اهدا، دادن، بخشش، پیشکش، هرچیز اهدایی، مبلغ اهدا شده

جمله های نمونه

1. donation of prizes
اهدای جوایز

2. Would you like to make a donation to our charity appeal?
[ترجمه گوگل]آیا مایلید به فراخوان خیریه ما کمک مالی کنید؟
[ترجمه ترگمان]می خواید درخواست کمک خیریه ما رو اهدا کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They made a generous donation to charity.
[ترجمه گوگل]آنها کمک های سخاوتمندانه ای به امور خیریه دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها کمک های سخاوتمندانه ای را به خیریه اهدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The project is funded by public donation.
[ترجمه گوگل]این پروژه با کمک های مردمی تامین می شود
[ترجمه ترگمان]بودجه این پروژه از طریق کمک های مردمی تامین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The company's donation was surely motivated by self-interest, as it attracted a lot of media attention.
[ترجمه گوگل]کمک مالی این شرکت مطمئناً با انگیزه منافع شخصی بوده است، زیرا توجه بسیاری از رسانه ها را به خود جلب کرده است
[ترجمه ترگمان]با توجه به اینکه این شرکت توجه رسانه ها را به خود جلب کرده است، این شرکت قطعا با انگیزه خود انگیزه داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's impossible to wring a donation out of him.
[ترجمه گوگل]گرفتن کمک مالی از او غیرممکن است
[ترجمه ترگمان] غیر ممکنه که یه اهدا پول ازش قرض بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She made a personal donation to the fund.
[ترجمه گوگل]او کمک شخصی خود را به صندوق پرداخت
[ترجمه ترگمان]او به این صندوق کمک های شخصی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Put me down for a £10 donation, and you can put my husband down for the same.
[ترجمه گوگل]من را برای یک کمک 10 پوندی واگذار کنید، و شما می توانید شوهرم را به خاطر همین مبلغ واگذار کنید
[ترجمه ترگمان]مرا به خاطر اهدای ۱۰ پوند به زمین بگذارید و شما هم می توانید شوهر مرا به همین ترتیب بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The donation aggregated to.
[ترجمه گوگل]کمک مالی جمع آوری شد
[ترجمه ترگمان]صدقه جمع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The donation is the biggest private gift to a humanitarian cause.
[ترجمه گوگل]این کمک بزرگ ترین هدیه خصوصی به یک هدف بشردوستانه است
[ترجمه ترگمان]این صدقه بزرگ ترین هدیه خصوصی به یک آرمان انسانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This donation brings the total up to $6 000.
[ترجمه گوگل]این کمک مالی مجموعاً به 6000 دلار می رسد
[ترجمه ترگمان]این بخشش جمعا بالغ بر ۶ هزار دلار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He made a generous donation to the charity.
[ترجمه گوگل]او کمک سخاوتمندانه ای به این موسسه خیریه کرد
[ترجمه ترگمان] اون یه اهدا کننده سخاوتمندانه به موسسه خیریه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The donation he made was a deductible on his tax form.
[ترجمه گوگل]کمکی که او انجام داد در فرم مالیات او کسر شد
[ترجمه ترگمان]donation که او انجام داد مشمول کسر مالیات بر فرم مالیاتی وی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A donation of £250 has been received, bringing the total to £3 750.
[ترجمه گوگل]کمک مالی 250 پوندی دریافت شده است که مجموع آن را به 3750 پوند می رساند
[ترجمه ترگمان]اهدا ۲۵۰ پوند به مبلغ ۲۵۰ پوند به ۷۵۰ پوند رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Every year she makes a large donation to a worthy cause.
[ترجمه گوگل]او هر سال کمک زیادی به یک هدف ارزشمند می کند
[ترجمه ترگمان]هر سال یه اهدا بزرگ به یه هدف باارزش اهدا میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اهداء (اسم)
present, dedication, grant, donation

دهش (اسم)
give, liberality, munificence, largess, donation

عطا (اسم)
present, grant, gift, donation, granting

عطیه (اسم)
present, gift, donation

انگلیسی به انگلیسی

• gift, contribution
a donation is an amount of money, or something else that is valuable, given to a charity or other organization.

پیشنهاد کاربران

کمک
دَهِش -
واژه پارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) : "dahišn"
دَشت، داشت ( داشتن! ) ، داشن ( دَشن، دَهِش به مانند: پاداشن! ) -
( ( آن را با واژه "دَهشَت" یکسان ندانید: شگفتی، تعجب، سرگشتگی، بُهت، گیجی -
...
[مشاهده متن کامل]

وحشت، ترس، بیم، هراس -
اضطراب، نگرانی، دلواپسی، دلهره، دلشوره ) )
واژه انگلیسی "donate، donation" از واژه دشت ( دَهِش ) وام گرفته شده است!
در اوستا: دُویشت ( dōišt )
به مانند: دَئیِ دُویشت ( daiedōišt ) >>> دَهِش دادن!
( ( آن را با واژه اوستایی دیگر یکسان ندانید!
دَئوشتَرَ ( daoštara ) : مشرق، خاور، باختر ) )
معنی: دَخش، دستلاف ( دست فال ) ، داشَن ( داشاد! ) ، سر چراغی ( چراغ اول ) -
ارزانی داشتن، چشم روشنی، هدیه، پیشکش، ارمغان، رَهاوَرد، نورَهان، نوژین، شَنگ ( شهناز! ) ، آدا! -
دَهِش ( دَهِشن ) ، دسترنج ( مُزد ) ، پاداش ( پاداشَن ) ، شادمانه ( شادیانه ) ، نیکویی ( نِکویی ) ، سپاسه!
( ( یادآوری از واژه نوروز:
نام 25 روز اوستایی:
اَرد ( آراد، اَردوخش، اَشی وَنگوهی، پارَند، راتا، آدا ) : راستی و درستی، صداقت و درستکاری، دَهِش و بخشندگی، توانگری و دارایی -
ایزدبانو روزی دهنده و جانپاس مال و مَنال ( پول و پَله ) ، سرمایه، ثروت و دارایی ) )
آفرینش ( آفریدگار، آفریده )
به مانند بُندَهِشن: آغاز آفرینش!
بُندَهِش ( بندَهِشن ) ، فرگرد ( فصل ) 1، بند35:
u - š nazdist�dahišn�xwadīh dād nēk - rawišnīh, ān mēnōg ī - š tan ī xwēš pad - iš weh be kard, ka - š dām - dahišnīh menīd; čē - š az dām - dahišnīh xwadāyīh būd
معنی: نخستین آفرینشی را [که] خودی بخشید نیک روشی [بود]، آن مینو که چون آفرینش را اندیشید، بدان تنِ خویش را نیکو بکرد؛ زیرا، او را خدایی از آفرینش ( آفریدگار ) بود
بخشش ( پیشکش ) :
فرگرد ( فصل ) 4، بخش 52 زند بهمن یَسن:
ud pādāšn dādīhā nē dahēnd ud�dahišn�ud ahlaw - dād nē dahēnd, ān - iz dahēnd abāz abaxšāyēnd
معنی: و پاداش به داد ( به حق ) ندهند و دَهِش ( بخشش، عطا ) و اَهلَوداد ( صدقه ) ندهند، نیز آنچه را دهند، پشیمان شوند
( ( اَبَخش ( abaxš ) : پشیمان! ) )
دسترنج ( مُزد )
بخشی از فرگرد ( فصل ) 4، بخش 22 زند بهمن یَسن:
u - šān dahišn pad kār kam
معنی: دسترنج ( مُزد ) ایشان در برابر کار کم است

منابع• https://www.parsigdatabase.com/• https://www.parsigdatabase.com/surf?lang=Fa • https://www.parsigdatabase.com/search?lang=Fa
( noun ) Donation به معنای اهدایی
مثال blood donation اهدای خون
اعانه
کمک هزینه
کمک ( در نقش اسمی )
هدیه و پیشکش
اهداکردن. دادن چیزی به کسی
هبه ( فقه/ حقوق ) ( عقدی که در آن شخصی مالی را بدون دریافت چیزی به دیگری واگذار می کند )
نوعی سیستم که در استریم هست
خیّر، اهداءکننده
اهدا، اهدا کردن
عطا کردن. بخشش
کمکِ هزینه ای/پولی/مالی
کمک رسانیِ هزینه ای/پولی/مالی
پشتیبانی هزینه ای/پولی/مالی
حمایت هزینه ای/پولی/مالی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس