domiciliary


وابسته به مسکن، خانگی

جمله های نمونه

1. Domiciliary services can help the handicapped and their families, especially when the mental disability is accompanied by physical handicap.
[ترجمه گوگل]خدمات اقامتگاهی می تواند به معلولان و خانواده های آنها کمک کند، به ویژه زمانی که ناتوانی ذهنی با معلولیت جسمی همراه باشد
[ترجمه ترگمان]خدمات اجتماعی می تواند به افراد معلول و خانواده هایشان کمک کند، به خصوص هنگامی که ناتوانی ذهنی با نقص جسمی همراه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All hand written domiciliary prescriptions were transferred to the computer and recorded in the study.
[ترجمه گوگل]تمام نسخه‌های دست‌نوشته اقامتگاه به رایانه منتقل و در مطالعه ثبت شد
[ترجمه ترگمان]تمام نسخه های خطی نوشته شده به کامپیوتر منتقل شدند و در این مطالعه ثبت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nevertheless, companies trading in domiciliary care are now beginning to multiply - some from a base in the residential sector.
[ترجمه گوگل]با این وجود، شرکت‌هایی که در بخش مراقبت‌های خانگی تجارت می‌کنند، اکنون شروع به تکثیر کرده‌اند - برخی از پایگاه‌های خود در بخش مسکونی
[ترجمه ترگمان]با این حال، شرکت های تجاری در بخش خدمات درمانی در حال حاضر شروع به ضرب کردن می کنند - برخی از یک پایگاه در بخش مسکونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One of the principal domiciliary services is that of home helps.
[ترجمه گوگل]یکی از خدمات اصلی اقامتگاه کمک در منزل است
[ترجمه ترگمان]یکی از خدمات اصلی domiciliary این است که خانه به آن کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hence domiciliary visits by medical staff are an integral part of any specialist service.
[ترجمه گوگل]از این رو بازدید از محل اقامت توسط کارکنان پزشکی بخشی جدایی ناپذیر از هر خدمات تخصصی است
[ترجمه ترگمان]از این رو بازدیدهای مکرر کارکنان پزشکی بخش الزامی هر گونه خدمات تخصصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Traditionally the burden of long-term domiciliary care has fallen on women.
[ترجمه گوگل]به طور سنتی بار مراقبت طولانی مدت اقامتگاه بر دوش زنان است
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی بار مراقبت بلند مدت بر روی زنان کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Equally troublesome, if not more so, is the domiciliary assessment which turns out to express total income from all sources.
[ترجمه گوگل]به همان اندازه دردسرساز است، اگر نه بیشتر، ارزیابی محل سکونت است که معلوم می شود کل درآمد از همه منابع را بیان می کند
[ترجمه ترگمان]به همان اندازه مشکل ساز، اگر بیش از این هم نباشد، ارزیابی domiciliary است که برای بیان کل درآمد از همه منابع مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We will provide choice in domiciliary and day care.
[ترجمه گوگل]ما انتخابی را در اقامتگاه و مراقبت روزانه ارائه خواهیم داد
[ترجمه ترگمان]ما انتخاب را در مراقبت های بهداشتی و روزمره به دست خواهیم آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In Amsterdam, Querido introduced a twenty-four-hour domiciliary support system, linked with the care of general practitioners.
[ترجمه گوگل]در آمستردام، Querido یک سیستم پشتیبانی اقامتی بیست و چهار ساعته را معرفی کرد که با مراقبت از پزشکان عمومی مرتبط است
[ترجمه ترگمان]در آمستردام، Querido یک سیستم حمایتی بیست و چهار ساعته را معرفی کرد که با توجه متخصصان عمومی مرتبط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The transcript of domiciliary register carrying the same name in case the application is made pursuant to sub-paragraph paragraph 1 .
[ترجمه گوگل]رونوشت ثبت اقامتگاه با همین نام در صورتی که درخواست مطابق بند 1 انجام شده باشد
[ترجمه ترگمان]رونوشت ثبت domiciliary حامل همان نام در صورتی که این درخواست مطابق بند ۱ بند ۱ صورت گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Name, sex, age, and domiciliary address.
[ترجمه گوگل]نام، جنس، سن و آدرس محل سکونت
[ترجمه ترگمان]نام، جنس، سن، و آدرس domiciliary
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On the two parts, before this ancient domiciliary system to make a brief introduction.
[ترجمه گوگل]در دو بخش، قبل از این سیستم اقامتی باستانی به معرفی مختصر
[ترجمه ترگمان]در دو قسمت، قبل از این که این سیستم domiciliary باستانی معرفی مختصری ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On a routine inspection I discovered a dormant domiciliary account with a BAL.
[ترجمه گوگل]در یک بازرسی معمولی یک حساب اقامتی غیرفعال با BAL کشف کردم
[ترجمه ترگمان]در یک بازرسی عادی یک حساب dormant را با یک bal کشف کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Success typically gives access to one existing service, such as domiciliary care, and rejects another, such as residential care.
[ترجمه گوگل]موفقیت به طور معمول به یک سرویس موجود، مانند مراقبت های اقامتی، دسترسی می دهد و دیگری مانند مراقبت های مسکونی را رد می کند
[ترجمه ترگمان]موفقیت به طور معمول به یک سرویس موجود، مانند مراقبت domiciliary، دسترسی دارد و دیگری، مانند مراقبت مسکونی را رد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of a home or dwelling-place

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : domicile
✅️ صفت ( adjective ) : domiciled / domiciliary
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس