domestically


بطور خانوادگى و اهلى

جمله های نمونه

1. Opportunities will improve as the company expands domestically and internationally.
[ترجمه گوگل]با گسترش شرکت در داخل و خارج از کشور، فرصت ها بهبود خواهند یافت
[ترجمه ترگمان]زمانی که این شرکت در سطح داخلی و بین المللی گسترش می یابد، فرصت ها بهبود خواهند یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Such a policy would be unacceptable both domestically and internationally.
[ترجمه گوگل]چنین سیاستی هم در داخل و هم در سطح بین المللی غیرقابل قبول خواهد بود
[ترجمه ترگمان]چنین سیاستی در داخل و هم در سطح بین المللی غیرقابل قبول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The war became a most unpopular one domestically as the toll of dead and injured steadily mounted.
[ترجمه گوگل]این جنگ در داخل کشور به نامحبوب‌ترین جنگ تبدیل شد، زیرا تعداد کشته‌ها و مجروحان به طور پیوسته افزایش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]در داخل کشور، این جنگ بسیار منفور شده بود و تلفات جانی و مجروحین به طور پیوسته افزایش یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Domestically the outstanding feature of the first decade of the twentieth century was the growth of this party.
[ترجمه گوگل]در داخل کشور ویژگی برجسته دهه اول قرن بیستم رشد این حزب بود
[ترجمه ترگمان]از نظر داخلی، ویژگی برجسته دهه اول قرن بیستم، رشد این حزب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Vanessa had the surest touch decoratively and domestically.
[ترجمه گوگل]ونسا مطمئن ترین لمس را از نظر تزئینی و داخلی داشت
[ترجمه ترگمان]ونسا \"بهترین تماس رو با\" decoratively \"و\" domestically \"داشت\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They include discourses on macroeconomic dynamics at work domestically and worldwide.
[ترجمه گوگل]آنها شامل گفتمان هایی در مورد پویایی اقتصاد کلان در محل کار داخلی و جهانی است
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل discourses درباره پویایی اقتصاد کلان در کار داخلی و جهانی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He just didn't pull his weight domestically.
[ترجمه گوگل]او فقط وزن خود را در داخل کشور نکشید
[ترجمه ترگمان]او فقط وزن خود را به داخل کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Domestically produced cars are overpriced while prices for imported cars verge on the absurd.
[ترجمه گوگل]خودروهای تولید داخل گران قیمت هستند در حالی که قیمت خودروهای وارداتی در مرز پوچ است
[ترجمه ترگمان]اتومبیل های تولید داخل به صورت داخلی گران قیمت هستند، در حالی که قیمت خودروهای وارداتی در آستانه احمقانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. However, existing systems to monitor these trends domestically and internationally are inadequate.
[ترجمه گوگل]با این حال، سیستم های موجود برای نظارت بر این روندها در داخل و بین المللی ناکافی هستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، سیستم های موجود برای نظارت بر این گرایش ها داخلی و بین المللی ناکافی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His fortunes, internationally and domestically, as player and captain, seesawed alarmingly during the 1991-92 season.
[ترجمه گوگل]ثروت او، در سطح بین‌المللی و داخلی، به‌عنوان بازیکن و کاپیتان، در فصل 92-1991 به طرز نگران‌کننده‌ای مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]ثروت او در سطح بین المللی و داخلی، به عنوان بازیکن و کاپیتان، به طور هشدار دهنده در طول فصل نود و ۹۲ سال ۱۹۹۱ هشدار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Increasing their market share domestically might serve only to increase political resentment.
[ترجمه گوگل]افزایش سهم بازار آنها در داخل ممکن است تنها به افزایش نارضایتی سیاسی کمک کند
[ترجمه ترگمان]افزایش سهم بازار آن ها در داخل کشور ممکن است تنها برای افزایش انزجار سیاسی خدمت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Current systems that monitor infectious diseases domestically and internationally are inadequate to confront the present and future challenges of emerging infections.
[ترجمه گوگل]سیستم‌های فعلی که بیماری‌های عفونی را در داخل و بین‌المللی پایش می‌کنند، برای مقابله با چالش‌های حال و آینده عفونت‌های نوظهور ناکافی هستند
[ترجمه ترگمان]سیستم های کنونی که بیماری های عفونی را در داخل و بین المللی کنترل می کنند برای مقابله با چالش های موجود و آینده عفونت های نوظهور کافی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. China will use domestically - made " black boxes " flight data recorders in its airplanes.
[ترجمه گوگل]چین در هواپیماهای خود از «جعبه‌های سیاه» ضبط‌کننده اطلاعات پروازی ساخت داخل استفاده خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]چین از جعبه های سیاه \"جعبه های سیاه\" در هواپیماهای خود استفاده خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Domestically company have to process exchange settlement when they get exchange earing.
[ترجمه گوگل]شرکت های داخلی باید زمانی که گوشواره مبادله ای دریافت می کنند، تسویه مبادلات را پردازش کنند
[ترجمه ترگمان]از نظر داخلی، زمانی که آن ها earing را دریافت می کنند، شرکت داخلی باید حل و فصل مبادله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• internally, in one's country; within the home

پیشنهاد کاربران

⭕️🅥🅔🅡🅑
domesticate = اهلی کردن ، رام کردن ، بومی کردن
⭕️🅝🅞🅤🅝
domestic = خدمتکار
⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔
domestic = بومی ، اهلی ، داخلی
domesticated = اهلی شده ، رام شده ، بومی شده
⭕️🅐🅓🅥🅔🅡🅑
domestically = بصورت بومی ، بصورت داخلی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : domesticate
اسم ( noun ) : domestication / domesticity / domestic
صفت ( adjective ) : domestic / domesticated
قید ( adverb ) : domestically
در داخل کشور
به صورت بومی

به معنی داخل کشور هم میاد مثال:
Their book made a splash both domestically and abroad.
Domesic فعل هست
Domesically قید هست
به لحاظ خانه داری

بپرس