domestic violence

جمله های نمونه

1. Women are still the main victims of domestic violence.
[ترجمه گوگل]زنان همچنان قربانیان اصلی خشونت خانگی هستند
[ترجمه ترگمان]زنان هنوز قربانیان اصلی خشونت های خانوادگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The report documents the staggering amount of domestic violence against women.
[ترجمه گوگل]این گزارش میزان خیره کننده خشونت خانگی علیه زنان را مستند می کند
[ترجمه ترگمان]این گزارش میزان سرسام آور خشونت خانوادگی علیه زنان را مستند می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Domestic violence seems to cut across most social divisions.
[ترجمه ریحانه] به نظر می رسد خشونت خانوادگی بیشتر بخش های اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد
|
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسد خشونت خانگی بیشتر شکاف‌های اجتماعی را در بر می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که خشونت داخلی اغلب بخش های اجتماعی را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Domestic violence, they say, is all over town, in all types of neighborhoods.
[ترجمه گوگل]آنها می گویند خشونت خانگی در سراسر شهر و در همه محله ها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که خشونت خانوادگی در تمام شهر و در تمام انواع محله ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The number of charges and convictions for domestic violence rose dramatically.
[ترجمه گوگل]تعداد اتهامات و محکومیت ها برای خشونت خانگی به طرز چشمگیری افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]شمار اتهامات و محکومیت خشونت خانوادگی به شدت افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The women had all experienced some form of domestic violence.
[ترجمه گوگل]زنان همگی نوعی خشونت خانگی را تجربه کرده بودند
[ترجمه ترگمان]زن ها همه نوع خشونت خانگی را تجربه کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Social scientists who study domestic violence and daily witness such evil do not seriously consider evil as a factor in family violence.
[ترجمه گوگل]دانشمندان علوم اجتماعی که به مطالعه خشونت خانگی می پردازند و هر روز شاهد چنین شرارتی هستند، شر را به طور جدی عامل خشونت خانوادگی نمی دانند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان علوم اجتماعی که خشونت خانوادگی را مطالعه می کنند و شاهد عینی چنین پلیدی هستند، به طور جدی به عنوان عاملی در خشونت خانوادگی تلقی نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. From now on, all domestic violence cases will be followed by the same team of prosecutors through every court appearance.
[ترجمه گوگل]از این پس تمامی پرونده های خشونت خانگی در هر جلسه دادگاه توسط یک تیم دادستان پیگیری می شود
[ترجمه ترگمان]از این به بعد، همه پرونده های خشونت خانوادگی توسط همان تیم دادستانی از طریق حضور هر دادگاه پی گیری خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The report also examined criminal statutes governing domestic violence in all 50 states.
[ترجمه گوگل]این گزارش همچنین قوانین جنایی حاکم بر خشونت خانگی در تمام 50 ایالت را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه ترگمان]این گزارش همچنین اساسنامه جزایی حاکم بر خشونت خانوادگی در همه ۵۰ ایالت را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Others say Gwinn has used domestic violence to advance his career.
[ترجمه گوگل]برخی دیگر می گویند گوین از خشونت خانگی برای پیشرفت حرفه ای خود استفاده کرده است
[ترجمه ترگمان]دیگران می گویند که Gwinn از خشونت خانوادگی برای پیشبرد کار خود استفاده کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ladies and gentlemen of the jury, domestic violence is about power and control.
[ترجمه گوگل]خانم ها و آقایان هیئت منصفه، خشونت خانگی در مورد قدرت و کنترل است
[ترجمه ترگمان]خانم ها و آقایان هیات منصفه، خشونت خانوادگی در مورد قدرت و کنترل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Domestic violence, I said, was what it sounded like to me.
[ترجمه گوگل]گفتم خشونت خانگی همان چیزی بود که به نظرم آمد
[ترجمه ترگمان]گفتم خشونت خانگی، این چیزی بود که به نظر من میومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Domestic violence is a plague on our land.
[ترجمه گوگل]خشونت خانگی بلای جان ماست
[ترجمه ترگمان]خشونت خانوادگی یک طاعون در سرزمین ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At the very least, the Government must offer some protection to mothers who fear domestic violence.
[ترجمه گوگل]حداقل، دولت باید از مادرانی که از خشونت خانگی می ترسند حمایت کند
[ترجمه ترگمان]حداقل، دولت باید برخی از حمایت از مادران را که از خشونت خانوادگی می ترسند، ارائه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• violence that takes place between family members (spousal abuse, child abuse, etc.)

پیشنهاد کاربران

the situation in which someone you live with attacks you and tries to hurt you
خشونت خانگی به معنی رفتار خشونت آمیز و سلطه گرانه یک عضو خانواده علیه عضو یا اعضای دیگر همان خانواده است.
victims of domestic violence
domestic violence against women
domestic violence
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/domestic-violence• https://en.wikipedia.org/wiki/Domestic_violence
domestic violence ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: خشونت خانگی
تعریف: هر نوع خشونت در خانواده
خشونت خانگی
Victim of domestic violence
خشونت خانوادگی
خشونت خانگی

بپرس