domed

/doʊmd//dəʊmd/

معنی: خمرهای شکل
معانی دیگر: گنبددار، گنبدنما

جمله های نمونه

1. the domed roof of the church
طاق گنبددار کلیسا

2. upward pressure has domed the rock surface
فشار به سوی بالا سطح صخره را گنبدسان کرده است.

3. His forehead domed out in a curve.
[ترجمه گوگل]پیشانی او به صورت منحنی بیرون آمده است
[ترجمه ترگمان]پیشانی اش به شکل خمیدگی درامده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Opened in 190 the building had a huge domed trading hall lined with marble pillars and stained glass.
[ترجمه گوگل]این ساختمان در سال 190 افتتاح شد و دارای یک تالار تجاری گنبدی بزرگ بود که با ستون های مرمری و شیشه های رنگی پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]داخل ساختمان، ۱۹۰ ساختمان، یک تالار بزرگ تجاری داشت که با ستون هایی از مرمر و شیشه های رنگی پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The domed structure was wrecked, smashed open at one side like an eggshell.
[ترجمه گوگل]ساختار گنبدی ویران شده بود، از یک طرف مانند پوسته تخم مرغ شکسته شد
[ترجمه ترگمان]ساختمان گنبدی درهم شکسته و خرد شده بود و در یک طرف مثل پوست تخم مرغ خرد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Intricate murals cover the walls and domed ceiling.
[ترجمه گوگل]نقاشی های دیواری پیچیده دیوارها و سقف گنبدی را می پوشاند
[ترجمه ترگمان]Intricate murals دیوارها و سقف گنبدی را پوشش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In an old domed church, sunlight painted rainbow jewels on the marble floor.
[ترجمه گوگل]در یک کلیسای گنبدی قدیمی، نور خورشید جواهرات رنگین کمانی را روی کف مرمر نقاشی کرده بود
[ترجمه ترگمان]در یک کلیسای کوچک گنبدی، نور آفتاب روی کف مرمر دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The crisp patterns of ploughed fields and domed woods stand in relief, sharpened by sunlight and shadow.
[ترجمه گوگل]الگوهای واضح مزارع شخم زده و جنگل های گنبدی شکل برجسته هستند که توسط نور و سایه تیز شده اند
[ترجمه ترگمان]الگوهای ترد زمین های شخم زده و جنگل گنبد دار در آرامش به سر می برند و با نور خورشید و سایه تیز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He stumbles through an attempt to get a domed stadium.
[ترجمه گوگل]او از طریق تلاش برای به دست آوردن یک استادیوم گنبدی دست و پا می زند
[ترجمه ترگمان]او سکندری خوران از یک تلاش برای رسیدن به یک استادیوم گنبد دار عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A floor of polished marble, a domed ceiling of gold mosaic.
[ترجمه گوگل]کفی از سنگ مرمر صیقلی، سقفی گنبدی از موزاییک طلایی
[ترجمه ترگمان]کف آن از مرمر صیقلی شده بود و سقف گنبدی شکلی از مرمر طلایی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A female puppet with a fine, domed forehead entered, swishing black velvet.
[ترجمه گوگل]یک عروسک زن با پیشانی زیبا و گنبدی شکل وارد شد که مخمل سیاه می چرخید
[ترجمه ترگمان]یک عروسک زن با پیشانی گنبد دار وارد شد و مخمل سیاه رنگی در آن پیچ وتاب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Toronto, with its big domed stadium, is a likely site for the Olympic games.
[ترجمه گوگل]تورنتو، با استادیوم گنبدی بزرگش، مکانی محتمل برای بازی های المپیک است
[ترجمه ترگمان]تورنتو با استادیوم domed بزرگش مکانی محتمل برای بازی های المپیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Steel columns support the vaulted, domed glass ceilings.
[ترجمه گوگل]ستون‌های فولادی سقف‌های شیشه‌ای طاق‌دار و گنبدی شکل را نگه می‌دارند
[ترجمه ترگمان]ستون های فولادی سقف گنبدی شکلی را پشتیبانی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Changes in the domed stadium, which will seat 20,000 spectators for the MLS team in its lower bowl, will be based along those found at the home venue of Eintracht Frankfurt of the German Bundesliga .
[ترجمه گوگل]تغییرات در ورزشگاه گنبدی شکل، که 20000 تماشاگر برای تیم MLS در کاسه پایینی خود خواهد داشت، در امتداد تغییراتی است که در محل میزبانی اینتراخت فرانکفورت از بوندسلیگا آلمان مشاهده می شود
[ترجمه ترگمان]تغییرات در استادیوم گنبد دار که ۲۰ هزار تماشاچی را برای تیم آمریکا در کاسه its جای خواهد داد، در کنار کسانی خواهد بود که در محل اصلی Eintracht فرانکفورت آلمان لیگ آلمان پیدا خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Baptistery (or Baptistry ):Domed hall or chapel, adjacent to or part of a church, for the administration of Baptism.
[ترجمه گوگل]تعمید (یا تعمید): تالار یا نمازخانه گنبدی شکل، در مجاورت یا بخشی از کلیسا، برای اجرای تعمید
[ترجمه ترگمان]Baptistery (یا Baptistry): تالار یا نمازخانه، مجاور یا بخشی از یک کلیسا، برای اداره of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خمره ای شکل (صفت)
barreled, domed

انگلیسی به انگلیسی

• arched, vaulted, rounded
something that is domed is in the shape of a dome.

پیشنهاد کاربران

بپرس