dome

/doʊm//dəʊm/

معنی: طاق، گنبد، قبه، قلعه گرد، گنبد زدن
معانی دیگر: (شعر قدیم) کاخ، قصر، (هرچیز گنبد مانند) طاق گرد، جای گرد، ورزشگاه (دارای طاق گرد)، گنبددار کردن، با گنبد پوشاندن، گنبدسان کردن یا شدن، گنبدمانند کردن یا شدن، تاقدیس کردن یا شدن، (مهجور) کلیسا، (خودمانی) کله، سر (انسان)، (زمین شناسی) چین تاقدیس (به ویژه اگر گنبد مانند باشد)، (مکانیک) سرپیچ فنر، توپی ملخ (هواپیما و غیره)، منزلگاه، شلجمی

جمله های نمونه

1. geodesic dome
گنبد میله ای

2. the dome is covered with gold leaf
گنبد از ورق طلا پوشیده شده است.

3. the dome of heaven
گنبد آسمان

4. the dome of sheikh lotfollah mosque
گنبد مسجد شیخ لطف الله

5. a pleasure dome
کاخ عشرت

6. the gilded dome of the shrine in mashad
گنبد زراندود حرم در مشهد

7. emam reza's gold overlaid dome
گنبد زراندود امام رضا (ع)

8. the circumference of the dome is one hundred meters
پیرامون گنبد صد متر است.

9. the mold was green and dome shaped
ژله سبز و گنبد مانند بود.

10. the sun was hanging in a coppery dome
خورشید در گنبدی سرخگون آویخته بود.

11. The gilded dome of the cathedral rises above the city.
[ترجمه گوگل]گنبد طلایی کلیسای جامع بر فراز شهر بلند شده است
[ترجمه ترگمان]گنبد مطلا کلیسا از شهر بالا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Another $ 65m pours into the Millennium Dome and the world shakes with fury.
[ترجمه گوگل]65 میلیون دلار دیگر به گنبد هزاره می ریزد و جهان از خشم می لرزد
[ترجمه ترگمان]۶۵ میلیون دلار دیگر در گنبد هزاره ریخته می شود و جهان با خشم می لرزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some ten meters from the center of the dome was a most sinister sight.
[ترجمه گوگل]ده متری از مرکز گنبد بسیار شوم بود
[ترجمه ترگمان]حدود ده متر دورتر از مرکز این حباب، یک منظره شوم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Giannuli's office commands a view of the Capitol Dome in Sacramento.
[ترجمه گوگل]دفتر جیانولی نمایی از گنبد کاپیتول در ساکرامنتو دارد
[ترجمه ترگمان]دفتر Giannuli چشم انداز ساختمان کنگره در ساکرامنتو را فرماندهی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Immediately, she felt the floor vibrate as the dome rumbled shut, sealing the chamber.
[ترجمه lpln] او بلافاصله احساس کرد که کف زمین می لرزد، زیرا گنبد در حال بسته شدن و مهر و موم شدن اتاقک است.
|
[ترجمه گوگل]او بلافاصله احساس کرد که کف زمین می لرزد، زیرا گنبد در حال بسته شدن و مهر و موم شدن اتاقک است
[ترجمه ترگمان]بلافاصله احساس کرد که کف اتاق به لرزه افتاد و تالار را مهر و موم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طاق (اسم)
roof, tent, welkin, arch, vault, cupola, dome, odd number, big top, one piece

گنبد (اسم)
vault, cupola, dome, calotte, stupa, thole

قبه (اسم)
cupola, dome, knob, knop, thole, knurl

قلعه گرد (اسم)
dome

گنبد زدن (فعل)
dome

تخصصی

[عمران و معماری] گنبد
[برق و الکترونیک] گنبدی شکل محفظه ی ترادیسنده ی سونار، هیدروفون و سایر تجهیزات آکوستیک که کمترین تاثیر را در برابر امواج صدا در زیر آب دارد .
[زمین شناسی] گنبد بر آمدگیهای حاصل از با لاآمدن نمکها یا آتشفشانها و ...را گویند
[معدن] گنبد (زمین شناسی ساختمانی)

انگلیسی به انگلیسی

• curved hemispherical roof or ceiling, cupola, anything shaped like a dome
a dome is a round roof.

پیشنهاد کاربران

An expansive dome of sound
گنبد وسیع صوتی، گنبد صدای گسترده، حجم عظیمی از صدا به صورت گسترده و گنبدی شکل
معنی "محل سکونت" میده ( در اصطلاح )
مثل
So watch your dome already cause this one might hit
پس حواست به خونه ت باشه چون ایندفعه میخوره به هدف
محفظه گرد
به معنی لانه هم هست .
Dome : یه معنی دیگه هم داره ، محل سکونت ، اقامتگاه
برای مثال : Space station dome
dome ( نجوم رصدی و آشکارسازها )
واژه مصوب: گنبد 1
تعریف: بام کروی بر فراز حفاظ
سلام اگه توی یه جمله بیاد
Space station dome
به چه معناست ؟؟؟
Dome : گنبد ( مثل گنبد حرم امامان که گرد هستن )
Domic : صفت واژه بالا
Cupola : گنبد های استوانه ای که توی معماری اروپا بکار میره روی بعضی کلیساها هست معمولا هم یه خروس آهنیِ جهت یابِ باد هم روشون دارن
ساختمان گنبدی مانند
سر

بپرس