dolt

/doʊlt//dəʊlt/

معنی: ابله، احمق، کله خر، خرشو
معانی دیگر: آدم کندذهن، تهی مغز، کالیوه، لاده، دیرآموز، کودن، کلیاوه، احمقانه رفتار کردن

جمله های نمونه

1. The boy is a dolt, but we'll hammer these facts into his dull wits.
[ترجمه گوگل]پسر بچه‌ای است، اما ما این حقایق را در ذهن کسل‌کننده‌اش قرار می‌دهیم
[ترجمه ترگمان]این پسر احمق است، اما ما این حقایق را در ذهن dull فرو خواهیم برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Actually, I can, given the stuff that dolts selfishly dump on the streets of my neighborhood.
[ترجمه گوگل]در واقع، من می توانم، با توجه به چیزهایی که خودخواهانه در خیابان های محله من می ریزند
[ترجمه ترگمان]در واقع، من می تونم به اون چیزایی که تو دیوونه ها تو محله من می گن گم و گور کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's a first-class dolt who insists on doing things his way.
[ترجمه گوگل]او یک سگ درجه یک است که اصرار دارد کارها را به روش خودش انجام دهد
[ترجمه ترگمان]او یکی از بچه های کلاس اول است که اصرار دارد کارها را به روش خودش انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A person regarded as mentally dull ; a dolt.
[ترجمه گوگل]شخصی که از نظر ذهنی کسل کننده محسوب می شود یک دلت
[ترجمه ترگمان]کسی که از نظر ذهنی کسل کننده است، یک احمق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You can fight all day, but dolt thinks he can beat God?
[ترجمه گوگل]شما می توانید تمام روز بجنگید، اما دالت فکر می کند می تواند خدا را شکست دهد؟
[ترجمه ترگمان]تو هر روز می تونی مبارزه کنی، اما اون فکر می کنه که می تونه خدا رو شکست بده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hsueh - shih's a first - class dolt. No good to you for a husband!
[ترجمه گوگل]Hsueh - shih's یک dolt درجه یک برای شوهرت خوب نیست!
[ترجمه ترگمان] یه احمق درجه یک سگ درجه یک برای شوهری خوب نیست!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Did the man run away, Dolt, when we stopped for the drag?
[ترجمه گوگل]آیا آن مرد فرار کرد، دولت، وقتی برای درگ توقف کردیم؟
[ترجمه ترگمان]اون یارو فرار کرد، Dolt، وقتی که ما به خاطر کشش توقف کردیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mr Steve King, leader of the hard left, denounces his fellow-councillors as dunderheads, nincompoops and dolts.
[ترجمه گوگل]آقای استیو کینگ، رهبر جناح چپ سخت، همکارانش را به‌عنوان آدم‌های غم‌انگیز، بی‌نقص‌ها و دال‌ها محکوم می‌کند
[ترجمه ترگمان]آقای (استیو کینگ)، رهبر گروه \"چپ\"، اعضای شورا را به عنوان \"dunderheads\"، \"nincompoops\" و \"dolts\" محکوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I largely agree with that sentiment the outperform part, not the dolt part.
[ترجمه گوگل]من تا حد زیادی با این احساس در قسمت عملکرد بهتر موافقم، نه قسمت dolt
[ترجمه ترگمان]من تا حد زیادی با این احساس موافقت می کنم که بهتر است، نه از طرف dolt
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Stocks would outperform over the long run, and only dolt thinks otherwise, they informed me.
[ترجمه گوگل]آنها به من اطلاع دادند که سهام در درازمدت عملکرد بهتری خواهند داشت، و تنها دالت غیر از این فکر می کند
[ترجمه ترگمان]سهام بر روی زمان دراز بهتر عمل خواهند کرد، و تنها وقتی که این طور فکر می کند، آن ها به من اطلاع دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ابله (اسم)
fool, screwball, fop, imbecile, blister, doodle, smallpox, pox, pock, dolt, variola, simpleton, half-wit

احمق (اسم)
fool, natural, bug, dolt, sucker, goosey, hick, sot, goosy, simpleton, schnook, gosling, tomfool, loggerhead, loony, luny, noodle, mooncalf, nincompoop, ninny, sawney

کله خر (اسم)
dunderhead, bufflehead, clod pole, dolt, woodenhead

خرشو (اسم)
dolt, schnook

انگلیسی به انگلیسی

• idiot, stupid person
if you say that someone is a dolt, you mean that you think that they have done something stupid.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A person who is slow to understand things 🤦‍♂️
🔍 مترادف: Fool
✅ مثال: He felt like a dolt after forgetting his friend's birthday.
معادل کُردی:
گیله که - گِلَکَ -
فه قیر حال - فقیر حال -
A dolt is an individual who is considered to be unintelligent or slow - witted. It is a more formal term for someone who lacks common sense or intellectual abilities.
فردی کم هوش یا کم ذهن
این یک اصطلاح رسمی تر برای کسی است که فاقد عقل سلیم یا توانایی های فکری است.
...
[مشاهده متن کامل]

For instance, a teacher might describe a student who consistently fails to understand basic concepts as a dolt.
In a heated argument, one person might insult another by calling them a dolt.
A character in a novel might be portrayed as a dolt to create comedic or dramatic effect.

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-moron/

بپرس