dolorous

/ˈdɒlərəs//ˈdɒlərəs/

معنی: دردناک، محنت زا
معانی دیگر: ماتم انگیز، سوگ انگیز، اندوهگین، اندوه زده، غم زده

جمله های نمونه

1. dolorous ballads of death and violence
ترانه های ماتم انگیز درباره ی مرگ و خشونت

2. From hunger, cold, isolation, destitution. A dolorous bargain. A soul for a morsel of bread. Misery offers; society accepts.
[ترجمه گوگل]از گرسنگی، سرما، انزوا، فقر یک معامله غم انگیز یک روح برای یک لقمه نان بدبختی پیشنهاد می کند; جامعه می پذیرد
[ترجمه ترگمان]از گرسنگی، سرما، انزوا و بیچارگی یک معامله پر از غم و اندوه یک روح برای یک لقمه نان بینوایی پیشنهاد می کند، جامعه قبول می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I suspect he had a long and dolorous heart-to-heart with a crocodile.
[ترجمه گوگل]من گمان می کنم که او با یک کروکودیل صمیمی طولانی و غم انگیز داشت
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که اون قلب طولانی و dolorous با یه کروکودیل داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The voice of the mournful chanter called to dolorous prayer.
[ترجمه گوگل]صدای مرثیه سرای ماتم زده به دعای غم انگیز
[ترجمه ترگمان]صدای آن مو سوگوار به دعا در آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sally stopped. Then she uttered dolorous phrase that we could all understand. "My dog is dead, " she said, as tears filled her eyes.
[ترجمه گوگل]سالی ایستاد سپس او عبارت غم انگیزی را به زبان آورد که همه ما می توانستیم آن را بفهمیم در حالی که اشک از چشمانش پر شد گفت: سگ من مرده است
[ترجمه ترگمان]سلی ایستاد آنگاه جمله ای غمناک بر زبان آورد که همه ما می توانیم درک کنیم: \"سگ من مرده است\" و چون اشک چشمانش را پر کرد، گفت: \" سگ من مرده است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sally stopped. Then she uttered a dolorous phrase that we could all understand. My dog is dead, she said, as tears filled her eyes.
[ترجمه گوگل]سالی ایستاد سپس او عبارتی غم انگیز را به زبان آورد که همه ما می توانستیم آن را درک کنیم سگ من مرده است، او گفت، در حالی که اشک چشمانش را پر کرده بود
[ترجمه ترگمان]سلی ایستاد سپس جمله ای دردناک ادا کرد که همه ما می توانیم آن را درک کنیم در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، گفت: سگم مرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Missing you is the beautiful dolorous sweet disconsolate, in the heart, but it is the warm without any words.
[ترجمه گوگل]دلتنگی برای تو، دلتنگی شیرین و دلنشینی است، اما گرم بی هیچ سخنی است
[ترجمه ترگمان]از دست دادن تو، اندوه و اندوه بسیار شیرین و محزون است، در قلب، اما این هوا بدون هیچ کلامی گرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Scare alone and dolorous, but scare much more to plustoghter.
[ترجمه گوگل]ترساندن به تنهایی و غمگین، اما ترساندن بسیار بیشتر به plustighter
[ترجمه ترگمان]تنها و dolorous، اما بیش از حد scare
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But the dolorous town where mourners are going about the street.
[ترجمه گوگل]اما شهر غم انگیزی که عزاداران در خیابان می روند
[ترجمه ترگمان]اما شهر غم انگیزی که در آن شب عزاداری در آن به سر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bright, dolorous, sonsy and memorable.
[ترجمه گوگل]درخشان، غم انگیز، پسرانه و به یاد ماندنی
[ترجمه ترگمان]روشن، غم و اندوه و به یاد ماندنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The beautiful and dolorous memory.
[ترجمه گوگل]خاطره زیبا و غم انگیز
[ترجمه ترگمان]خاطره زیبا و اندوه بار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now and again the hunter can hear a long - draw dolorous whine of some unseen coyote.
[ترجمه گوگل]گاه و بیگاه شکارچی می‌تواند صدای ناله‌های غم‌انگیز یک کایوت نادیده را بشنود
[ترجمه ترگمان]حالا و دوباره شکارچی صدای ناله طولانی و دردناک بعضی گرگ نامرئی را می شنود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I am dying, the Monsignor thought, staring up at the dolorous face that stared back from the crucifix.
[ترجمه گوگل]من در حال مرگ هستم، مونسینور با خیره شدن به چهره غمگینی که از صلیب خیره شده بود، فکر کرد
[ترجمه ترگمان]منسینیور مونتانلی در حالی که به چهره dolorous که از صلیب خیره شده بود، خیره شده بود، باخود گفت: من دارم می میرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The pillow struck the wall and burst, scattering stuffing everywhere just as Dolorous Edd Tollett poked his head through the door.
[ترجمه گوگل]بالش به دیوار برخورد کرد و ترکید، درست زمانی که اد تولت سرش را از در فرو برد
[ترجمه ترگمان]بالش به دیوار خورد و منفجر شد، همه جا پخش و پلا کرد، درست مثل dolorous که از در وارد شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دردناک (صفت)
achy, painful, grievous, sore, agonizing, angry, detrimental, dolorous

محنت زا (صفت)
painful, dolorous

انگلیسی به انگلیسی

• painful, causing pain; of grief, causing grief, mournful

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Feeling or expressing sorrow 😢
🔍 مترادف: Sorrowful
✅ مثال: The dolorous ballad brought tears to many in the audience.

بپرس