1. a jointed doll
عروسک مفصل دار (خم شو)
2. a mechanical doll
عروسک ماشینی (کوکی)
3. a rag doll
عروسک پارچه ای
4. a talking doll
عروسک سخنگو
5. to play with a doll
با عروسک بازی کردن
6. her daughter is quite a doll
دختر او واقعا جذاب است.
7. as a baby, julie was a doll
در کودکی جولی مثل عروسک بود.
8. The child clasped the doll tightly.
[ترجمه گوگل]کودک عروسک را محکم بست
[ترجمه ترگمان]بچه عروسک را محکم به هم فشرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بچه عروسک را محکم به هم فشرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The child clutched the doll to her arms and would not show it to anyone.
[ترجمه گوگل]کودک عروسک را به آغوشش گرفت و آن را به کسی نشان نداد
[ترجمه ترگمان]بچه عروسک را به دست گرفت و آن را به کسی نشان نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بچه عروسک را به دست گرفت و آن را به کسی نشان نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We used to doll ourselves up and go into town.
[ترجمه گوگل]عادت داشتیم خودمان را عروسک کنیم و به شهر برویم
[ترجمه ترگمان]خودمان را عروسک نمی کردیم و به شهر می رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خودمان را عروسک نمی کردیم و به شهر می رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I won this doll in a raffle.
[ترجمه گوگل]من برنده این عروسک در قرعه کشی شدم
[ترجمه ترگمان] من این عروسک رو توی بخت آزمایی برنده شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من این عروسک رو توی بخت آزمایی برنده شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I suddenly feel myself like a doll,acting all kinds of joys and sorrows. There are lots of shining siliery thread on my back,controlling all my action.
[ترجمه گوگل]من ناگهان احساس می کنم مثل یک عروسک هستم که انواع شادی ها و غم ها را انجام می دهد تعداد زیادی نخ سیلیکی براق روی پشتم وجود دارد که تمام اعمال من را کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]ناگهان خودم را مثل یک عروسک احساس می کنم، انواع و اقسام شادی ها و دردها را بازی می کنم کلی نخ درخشان در پشتم هست که تمام حرکات مرا کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ناگهان خودم را مثل یک عروسک احساس می کنم، انواع و اقسام شادی ها و دردها را بازی می کنم کلی نخ درخشان در پشتم هست که تمام حرکات مرا کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The doll pivots at the waist and neck.
[ترجمه گوگل]عروسک از ناحیه کمر و گردن می چرخد
[ترجمه ترگمان]عروسک به کمر و گردن می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عروسک به کمر و گردن می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It's a vinyl doll with movable arms and legs.
[ترجمه گوگل]این یک عروسک وینیل با دست ها و پاهای متحرک است
[ترجمه ترگمان]یک عروسک vinyl با بازوها و پاهای قابل انتقال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک عروسک vinyl با بازوها و پاهای قابل انتقال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The child is hugging her doll.
[ترجمه گوگل]کودک عروسکش را در آغوش گرفته است
[ترجمه ترگمان]بچه عروسک خود را در آغوش گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بچه عروسک خود را در آغوش گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Each doll is crafted individually by specialists.
[ترجمه گوگل]هر عروسک به صورت جداگانه توسط متخصصان ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]هر عروسک به تنهایی توسط متخصصان ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر عروسک به تنهایی توسط متخصصان ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. He carved a doll from a block of wood.
[ترجمه گوگل]او یک عروسک را از یک بلوک چوبی حک کرد
[ترجمه ترگمان]یک عروسک را از یک تکه چوب تراشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک عروسک را از یک تکه چوب تراشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید