dole

/doʊl//dəʊl/

معنی: صدقه، فرم، قسمت، اندوه، ضجه، سار، حق بیمه ایام بیکاری، حصه، ماتم، کمک هزینه دولتی به بیکاران
معانی دیگر: (دادن پول یا خوراک به نیازمندان) اعانه، بخشش، سهمیه، مستمری (به ویژه کمک دولتی به بیکاران و غیره)، دستمردی، مقرری، اعانه، (معمولا با: out) مقدار کم و با صرفه جویی دادن، بخش کردن، قسمت کردن، (انگلیس - معمولا با: the) کمک هزینه دولتی، (قدیمی) سرنوشت، (قدیمی) اندوه، درد، سرنوشت، تقسیم پول یا غذا در فواصل معین

جمله های نمونه

1. the weekly dole at a charity office
اعانات هفتگی که در سازمان خیریه داده می شود

2. he is still on the dole
او هنوز اعانه دریافت می کند.

3. Another 2100 people have joined the dole queue.
[ترجمه گوگل]2100 نفر دیگر به این صف پیوستند
[ترجمه ترگمان]۲۱۰۰ نفر دیگر به صف dole پیوسته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Too many young people are still on the dole.
[ترجمه گوگل]بسیاری از جوانان هنوز در حال پایان هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از جوانان هنوز خیریه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She lost her job and had to claim dole.
[ترجمه گوگل]او شغل خود را از دست داد و مجبور شد ادعای بیکاری کند
[ترجمه ترگمان]شغلش را از دست داد و مجبور شد به او پول بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I go back on the dole when the shooting season's finished.
[ترجمه گوگل]وقتی فصل فیلمبرداری به پایان رسید، دوباره به پایان می‌روم
[ترجمه ترگمان]وقتی فصل شکار به پایان می رسد، بر می گردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mr. Dole can see you now. Will you come through?
[ترجمه گوگل]آقای دول اکنون می تواند شما را ببیند آیا شما از طریق می آیید؟
[ترجمه ترگمان]! آقای دول الان می تونه شما رو ببینه تو هم میای؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Many families are living on the dole since the strike.
[ترجمه گوگل]بسیاری از خانواده‌ها از زمان اعتصاب به سر می‌برند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خانواده ها از زمان اعتصاب غذای رایگان دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's not easy living on the dole.
[ترجمه گوگل]زندگی در خروار کار آسانی نیست
[ترجمه ترگمان]زندگی با پول آسان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If you work without signing off the dole you are breaking the law.
[ترجمه گوگل]اگر بدون امضای قرارداد کار می کنید، قانون را زیر پا می گذارید
[ترجمه ترگمان]اگر کار کنی بدون امضا کردن پول، داری قانون را می شکنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The number claiming dole went up by 500.
[ترجمه گوگل]تعداد مدعی سود 500 افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]تعداد dole که ادعا می کنند ۵۰۰ نفر است، ۵۰۰ نفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I got out my wallet and began to dole out the money.
[ترجمه گوگل]کیفم را بیرون آوردم و شروع کردم به جمع کردن پول
[ترجمه ترگمان]کیف پولم را بیرون آوردم و شروع به پول پرداخت پول کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He's been on the dole for a year.
[ترجمه گوگل]او یک سال است که در تعطیلات است
[ترجمه ترگمان]او یک سال است که در خانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many had come off the dole and set up their own small businesses.
[ترجمه گوگل]بسیاری از این کارها کنار رفته بودند و کسب و کارهای کوچک خود را راه اندازی کرده بودند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها خیریه را کنار گذاشته بودند و کاره ای کوچک خود را برپا کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صدقه (اسم)
alms, charity, dole

فرم (اسم)
figure, appearance, dole, sorrow, form, farm

قسمت (اسم)
detachment, section, party, leg, share, portion, sect, lot, division, dole, proportion, segment, canton, arm, chapter, department, ratio, plank, feck, parcel, percentage, compartment, snick, grist, internode, kismet, rasher, whang

اندوه (اسم)
distress, dole, heartache, chagrin, grief, dolor, dolour, teen

ضجه (اسم)
cry, dole, scream, exclamation, howl, yell, squall, lament, wail, squeal, shriek, whoop, plaint, yawl, yammer

سار (اسم)
distress, head, dole, heartache, grief, starling

حق بیمه ایام بیکاری (اسم)
dole

حصه (اسم)
share, dole

ماتم (اسم)
dole, mourning

کمک هزینه دولتی به بیکاران (اسم)
dole

انگلیسی به انگلیسی

• charity
give donations to the poor; give out in small amounts, hand out sparingly
the dole is money given regularly by the government to people who are unemployed.
if you dole something out, you give a certain amount of it to each person in a group; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

مبلغی که از طرف دولت به افراد داده می شود در دوران بیکاری

بپرس