Dole queue /ˈdəʊl kjuː/ ( n - British English, informal ) used in reference to the number of people who are unemployed and claiming state benefit. ( New Oxford American Dictionary )
این عبارت با توجه به تعداد افرادی که بیکار هستند و مدعی مزایای دولتی هستند مورد استفاده قرار می گیرد؛ صف بیکاران خواهان مقرری.
... [مشاهده متن کامل]
Example 1: 👇
Union leaders warned that dole queues could start rising again.
رهبران اتحادیه هشدار دادند که ممکن است صف بیکاران خواهان مقرری دوباره افزایش یابد.
Example 2: 👇
150 staff at the company's head office have joined the dole queue.
صد و پنجاه نفر از پرسنل دفتر مرکزی این شرکت به صف بیکاران پیوستند.
Example 3: 👇
Unemployed and facing the dole queue, this enterprising young man decided to set up his own business.
این مرد جوان مبتکر که بیکار بود و با صف بیکارانِ خواهان مقرری مواجه بود، تصمیم گرفت کسب و کار خود را راه اندازی کند.
Example 4: 👇
Personally, I'm going to try not to write anything sackable over the next few days, just in case I end up in the same dole queue as Lembit.
شخصاً تصمیم گرفتم مطلب مسئله سازی که موجب اخراجم شود ننویسم تا مبادا مثل لمبیت به صف بیکاران ملحق شوم.
این عبارت با توجه به تعداد افرادی که بیکار هستند و مدعی مزایای دولتی هستند مورد استفاده قرار می گیرد؛ صف بیکاران خواهان مقرری.
... [مشاهده متن کامل]
رهبران اتحادیه هشدار دادند که ممکن است صف بیکاران خواهان مقرری دوباره افزایش یابد.
صد و پنجاه نفر از پرسنل دفتر مرکزی این شرکت به صف بیکاران پیوستند.
این مرد جوان مبتکر که بیکار بود و با صف بیکارانِ خواهان مقرری مواجه بود، تصمیم گرفت کسب و کار خود را راه اندازی کند.
شخصاً تصمیم گرفتم مطلب مسئله سازی که موجب اخراجم شود ننویسم تا مبادا مثل لمبیت به صف بیکاران ملحق شوم.