doit

/dɔɪt//dɔɪt/

معنی: تکه، قطعه، پشیز، پول سیاه
معانی دیگر: سکه ی کوچک و کم ارزش هلندی

جمله های نمونه

1. In prior examples, we always used the same doIt() name to define specializations of the generic function doIt().
[ترجمه گوگل]در مثال‌های قبلی، ما همیشه از یک نام doIt() برای تعریف تخصص‌های تابع عمومی doIt() استفاده می‌کردیم
[ترجمه ترگمان]در مثال های قبلی، ما همیشه از یک نام doit برای تعریف تخصص های کارکرد عمومی استفاده کردیم ()
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I don't care a doit what he does.
[ترجمه گوگل]برای من مهم نیست که او چه می کند
[ترجمه ترگمان]من اهمیتی نمی دم که اون چی کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Il attaque la politique de Napoleon III et doit, en 185 quitter la France pendant vingt ans.
[ترجمه گوگل]Il attaque la politique de Napoleon III et doit, en 185 ترک فرانسه آویز vingt ans
[ترجمه ترگمان]< Number > ۲ < \/ Number > \"< Number > ۱ < \/ Number >\" < Number > ۱ < \/ Number > \"< Number > ۱ < \/ Number >\" < Number > ۱ < \/ Number > \"< Number > ۱ < \/ Number >\" < Number > ۱ < \/
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Quel que soit ton m é tier, on doit te respecter.
[ترجمه گوگل]Quel que soit ton m é tier، on doit te respecter
[ترجمه ترگمان]هر یک از این دو روش را می توان به روش doit (soit)نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lend you a crown with this as security? cried Sherlock, Why, it not worth a doit.
[ترجمه گوگل]با این تاجی به عنوان امنیت به شما قرض می دهید؟ شرلوک فریاد زد، چرا، ارزش این کار را ندارد
[ترجمه ترگمان]به شما به عنوان وثیقه به شما کمک کند؟ شرلوک فریاد زد: چرا، این به پشیزی ارزش ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dan: Draw more power from your hips ! Got that? Let's doit!
[ترجمه گوگل]دن: از باسنت قدرت بیشتری بگیر! گرفتش؟ بیایید انجام دهیم!
[ترجمه ترگمان]! نیروی بیشتری از your بکش فهمیدی؟ ! باید بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There aint a thing left here, ' said Merry, still feeling round among the bones, not a copper doit nor a baccy box.
[ترجمه گوگل]چیزی اینجا باقی نمانده است، گفت مری، که هنوز در میان استخوان ها گرد شده است، نه یک پارچه مسی و نه یک جعبه باکسی
[ترجمه ترگمان]مری که هنوز در میان استخوان ها احساس می کرد گفت: اینجا چیزی باقی نمانده است، نه دیناری پول، نه یک جعبه چوبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تکه (اسم)
slice, lump, bit, whit, tailing, portion, gob, lot, fragment, item, patch, piece, dab, chunk, morsel, shred, nub, slab, cantle, scrap, doit, dribblet, loaf, ort, smidgen, nubble, pane

قطعه (اسم)
section, tract, lump, bit, part, share, portion, lot, passage, stretch, fragment, segment, mainland, block, panel, piece, goblet, dab, bloc, plank, slab, plat, plot, doit, internode, nugget, pane, snip

پشیز (اسم)
copper coinage, doit, stiver

پول سیاه (اسم)
doit

انگلیسی به انگلیسی

• thing of small value; small piece of money; cheap coin; old small copper dutch coin first issued in the 17th century

پیشنهاد کاربران

Do it
This phrase is a euphemism for having sex. It is a casual and colloquial way to refer to the act of sexual intercourse.
داشتن رابطه جنسی. این یک روش خودمانی و عامیانه برای اشاره به عمل جنسی است.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
For instance, someone might ask, “Have you done it yet?”
In a conversation about relationships, a person might say, “I think it’s important to wait until you’re ready to do it. ”
A friend might share their experience by saying, “I finally did it last night, and it was amazing. ”

سکس کردن
انجام خواهد شد. پخش خواهد شد ( فیلم ) . برگزار خواهد شد.

بپرس