doily

/ˌdɔɪli//ˈdoɪli/

معنی: نوعی پارچه ابریشمی، دستمال کوچک سر سفره
معانی دیگر: دستمال سفره ی کوچک

جمله های نمونه

1. The patterns show every lace doily, rose window or Persian carpet you can imagine.
[ترجمه گوگل]نقش ها هر روپوش توری، پنجره گل رز یا فرش ایرانی را که می توانید تصور کنید نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این الگوها هر تور doily، پنجره گل رز یا فرش ایرانی را نشان می دهند که می توانید تصور کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We put him in the shade, the doily wrapped around his little orange body except for his face.
[ترجمه گوگل]ما او را در سایه قرار دادیم، روپوش را به جز صورتش دور بدن نارنجی کوچکش پیچیده بودیم
[ترجمه ترگمان]او را در سایه قرار دادیم، the دور بدن نارنجی رنگش پیچیده بود، به جز صورتش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Several months ago, the doily would have been an unusual touch.
[ترجمه گوگل]چند ماه پیش، روپوش یک لمس غیرعادی بود
[ترجمه ترگمان]چند ماه پیش، doily یک تماس غیر معمول بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It took 277 trials and errors to produce Doily the sheep, creating a cellular body count that would look like sheer carnage if the cells were human.
[ترجمه گوگل]برای تولید گوسفند دویلی، 277 آزمایش و خطا انجام شد و شمارش سلولی بدن ایجاد شد که اگر سلول‌ها انسان بودند، مانند قتل عام محض به نظر می‌رسید
[ترجمه ترگمان]این کار باعث شد تا ۲۷۷ آزمایش و خطا برای تولید Doily گوسفند ایجاد شود و تعداد سلول های سلولی را ایجاد کند که شبیه به قتل عام محض باشد اگر این سلول ها انسان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's really over glamorized here, and that stupid doily cloth thing makes no sense, and doesn't really enhance the PSP or game play experience.
[ترجمه گوگل]اینجا واقعاً بیش از حد پر زرق و برق است، و آن پارچه‌های پارچه‌ای احمقانه هیچ معنایی ندارد، و واقعاً تجربه PSP یا بازی را بهبود نمی‌بخشد
[ترجمه ترگمان]اینجا واقعا بر فراز glamorized است، و آن پارچه doily احمق هیچ معنایی ندارد و بازی یا بازی بازی را واقعا افزایش نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A doily provides nice trim for the heart-shaped package.
[ترجمه گوگل]روپوش زیبایی برای بسته بندی قلبی شکل فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]A برای بسته قلبی شکل خوبی به شما می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To make a doily or lace, you use thin thread and a small hook.
[ترجمه گوگل]برای درست کردن روپوش یا توری از نخ نازک و یک قلاب کوچک استفاده می کنید
[ترجمه ترگمان]برای ساختن تور یا تور، از نخ نازکی استفاده می کنید و قلاب کوچکی هم به دست می آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The openwork doily design in colors of the season is the perfect way to present candies, cookies and more!
[ترجمه گوگل]طرح روپوش روباز در رنگ های فصل بهترین راه برای ارائه آب نبات، کلوچه و موارد دیگر است!
[ترجمه ترگمان]طراحی doily openwork در رنگ های این فصل یک راه عالی برای ارائه آب نبات، کلوچه و چیزهای دیگر است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Each team was provided with crepe paper, pins, a needle, rubber band, a doily and a paper plate.
[ترجمه گوگل]به هر تیم کاغذ کرپ، سنجاق، سوزن، کش لاستیکی، روپوش و یک بشقاب کاغذی داده شد
[ترجمه ترگمان]هر تیم با کاغذ کرپ، سنجاق، سوزن، نوار لاستیکی و یک بشقاب کاغذ تهیه می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She set the platter on the altar, on top of a brand-new yellow lace doily.
[ترجمه گوگل]او بشقاب را روی محراب، روی یک روپوش توری زرد کاملاً جدید گذاشت
[ترجمه ترگمان]او سینی را روی محراب گذاشت، روی یک نوار چسب زرد نو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The fabric is often used for a quilt, bed linen, or doily .
[ترجمه گوگل]این پارچه اغلب برای لحاف، ملحفه یا روپوش استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]پارچه اغلب برای یک لحاف، کتانی و یا doily استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lindsay: You've made every decision without consulting me, and now you're telling me that I have to wear your dead mother's doily?
[ترجمه گوگل]لیندسی: تو هر تصمیمی را بدون مشورت با من گرفته ای و حالا به من می گویی که باید روپوش مادر مرده ات را بپوشم؟
[ترجمه ترگمان]تو هر تصمیمی رو بدون مشورت با من گرفتی، و حالا داری به من میگی که من باید لباس مادرت رو بپوشم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This couple I work for, at one party they were theonly guests who didn't know to lift the doily with the finger bowl.
[ترجمه گوگل]این زوجی که من برای آنها کار می کنم، در یک مهمانی آنها تنها مهمانانی بودند که نمی دانستند روپوش را با کاسه انگشت بلند کنند
[ترجمه ترگمان]این دو نفری که من کار می کنم، در یک مهمانی، کسانی بودند که نمی دانستند doily را با کاسه finger بلند کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She told me that if I ever got angry with you, I should just keep quiet and crochet a doily .
[ترجمه گوگل]او به من گفت که اگر زمانی از دستت عصبانی شدم، باید سکوت کنم و یک روپوش قلاب بافی کنم
[ترجمه ترگمان]به من گفت که اگر از دستت عصبانی بشوم، فقط باید ساکت بمانم و از قلاب بافی خوشم بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوعی پارچه ابریشمی (اسم)
chiffon, doily

دستمال کوچک سر سفره (اسم)
doily

تخصصی

[نساجی] دستمال کوچک حصیری باف جهت زیر بشقاب

انگلیسی به انگلیسی

• small decorative napkin (also doyley)
a doily is a decorative mat made from paper or cloth that has a pattern of tiny holes in it. you put a doily on a plate under something such as a cake or a sandwich.

پیشنهاد کاربران

Doily, doyley, or doyly /ˈdɔɪlɪ/ ( n pl - lies or - leys ) – meaning:
a small ornamental mat made of lace or paper with a lace pattern, put on a plate under cakes or other sweet food.
دستمال تزئینی کوچک ساخته شده از توری یا کاغذ با طرح توری، که روی بشقاب یا زیر فنجان و یا زیر کیک یا سایر غذاهای شیرین قرار می دهند؛ دستمال توری و یا کاغذی تزئینی
...
[مشاهده متن کامل]

Example 👇
PRIEST: Mrs. Shandig, please bring me a glass for them. I haven’t seen flowers where I lived since I was a young man. I’d like it. Put them in my study, and you can put one of your doilies under it.
* The Runner Stumbles - a play by Milan Stitt ( p. 28, printed paper back )
کشیش: خانم شاندیگ، لطفاً یک لیوان برایشان بیاورید. از جوانی در جایی که زندگی می کردم گل ندیده ام. من گل ها را دوست دارم. آنها را در اتاق مطالعه ام بگذارید. می توانید یکی از دستمال های تزئینیتان را زیر آن بگذارید.
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #دونده سکندری می خورد، # اثر میلان استیت
ص ۲۸، نسخه چاپی

doily
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/doily
The word **"doily"** refers to a small, decorative mat, often made of lace or paper, used to protect surfaces or as an ornament under plates, vases, or other items.
### **Farsi Translation:**
...
[مشاهده متن کامل]

- **دستمال تزئینی**
- **رویه تزئینی**
- - -
### **Example Sentences:**
1. **Easy:** She placed a doily under the vase.
**Farsi:** او یک دستمال تزئینی زیر گلدان گذاشت. 🌸
2. **Medium:** The doily added a touch of elegance to the table setting.
**Farsi:** دستمال تزئینی به چیدمان میز جلوه ای زیبا بخشید. 🍽️
3. **Hard:** The antique doily was handmade and very delicate.
**Farsi:** دستمال تزئینی قدیمی دست ساز و بسیار ظریف بود. 🕰️
Deepseek

دستمال
دستمال پارچه ای

بپرس